امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

امیر حسین کوچولو نفس ما

سفر به دبی «۱»

1394/1/26 21:01
نویسنده : مامان
877 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستهای گلم و همراهان همیشگیمون،

امیدوارم که تعطیلات به همه خوش گذشته باشه.

بعد از دید و بازدید های کوتاه متداول و ماجراهای بامزه نرفتن وروجک توی خونه اقوام و چند بار دور دور توی کوچه میزبان ،بلاخره راضی میشد بریم توی خونه و به مراسم سوک سوک نوروزی برسیم،«بسکه عید دیدنی ها چند دقیقه ایی شده!»

تهرون هم که ماشاالله هواش عالی بود ،گاهی هم ابری زیباااااا،گاهی هم بارونی و اواخر تعطیلات هم تگرگ،به به.

کل تعطیلات تهرون بودیم و سفر نوروزی ما ۱۳ فروردین شروع شد و مثل پارسال سیزده بدر رو توی آسمون گذروندیم و ابرها که چه عرض کنم،ریز گرد های مقصد رو گره زدیم!

سعی میکنم با جزییات کامل سفرنامه رو بنویسم که اگه هرکسی خواست بره ،بتونه از این سفرنامه استفاده کنه.

چهارم فروردین بعد از کلی گشتن توی سایتهای آژانس ها ی مسافرتی،بازهم مشتری آژانس الفبای پارسیان شدیم و قرار داد رو تنظیم و تحویل گرفتیم «البته آقای پدر زحمتش رو کشیدن». چند روز اتی منتظر اومدن ویزا بودیم تا با در دست داشتن بلیط سفر و مداک لازم به شعبه ارزی بانک ملت مراجعه کنیم برای گرفتن ارز مسافرتی،خلاصه که چند  روزه ویزامون اومد و از آژانس بلیط ها و نقشه توریستی منطقه دیره و غیره رو دریافت کردیم .

دو روز سر در گم بودم که چمدان ها رو چطور ببندم ،با وجود اینکه هوا ی دبی توی اسفند ماه و اوایل فروردین گاهی خنک گاهی گرم،و صد البته نگران غذای وروجک.

چند وعده غذای آماده براش بردم که اصلا لازم نشد و خدا رو شکر غذاهای اونجا رو دوست داشت،هرچند کم میخورد،کلی هم بلوز و شلوارک براش بردم که اصلا ،اجازه نمیداد تنش کنم و فقط به همون یکی دو دست لباس در سفر بسنده کرد و کلا پشیمون شدم از بردن اون همه لباسش،اولین بار بود که توی سفر دوتا چمدون میبردم که واقعا اشتباه بود و کلا باید همون سبک سفر کردن سابق رو پیشی بگیرم چون از بار زیاد و چمدان متعدد در سفر متنفرم!

.ممترز

پروازمون ساعت ۱۱ صبح بود که به خاطر گردو غبار مقصد ، حسابی تاخیر داشت و توی فرودگاه کلی اذیت شدیم و بلاخره ساعت ۴ظهر به مقصد رسیدیم.

فرودگاه...

.خییپپی

.منتذ

.منالمناللکممممککمنل

.کل مدت پرواز لالا بودی،هم رفت ،هم برگشت.

.کمدذرکمنال

.کمتذرز

..

در کمال ناباوری ترانسفر فرودگاهیمون با وجود اینهمه تاخیر به راه بود«اغلب اوقات وقتی پرواز تاخیر داشته باشه ترانسفر فرودگاهی حذف میشه و خودمون باید بریم هتل»..

.منتلممنتابژمنتاز

.

و همچنین وقتی به هتل رسیدیم ،تور لیدر محترم منتظرمون بود و کارهای اتاق هتل رو انجام داد و بلیط تور هایی که میخواستیم بریم رو برامون رزرو کرد و وجه پرداخت شد و رفتیم توی اتاق.«برای فردا صبح چون جمعه بود و اکثر پاساژ ها و غیره تا ساعت ۴ بعد از ظهر تعطیل بودن بهترین گزینه همون پارک آبی وایلد وادی بود که نفری ۲۵۵ درهم هزینه بلیط بود ،و وروجک چون قدش به یک متر نرسیده بود بلیط لازم نداشت،کلا هرجا که رفتیم قد زیر یک متر بلیط لازم نداشت، .و برای پس فردا هم تور گشت شهری بود که نفری۱۸۰ درهم ،بود.

لباسهامونو عوض کردیم و رفتیم اطراف هتل رو بگردیم،هتل فورچون گرند،چهار ستاره ،در منطقه دیره.که ما ۴ شب و ۵ روز اونجا اقامت داشتیم و سیستم رزرویمون برای وعده صبحانه و ناهار بود،که فقط دو بار به ناهار هتل رسیدیم و بقیه وعده ها بیرون بودیم.

اینم عکس هتل،بقیه ادامه مطلب.عکس اول رو از اینترنت گرفتم.

.ننارgyvh

.لابی هتل،اینجا منتظر نشسته بودیم برای گشت شهری  که بیان دنبالمون و شما رفتی سراغ این بانو و کلی باهاش سرگرم شدی،اخر سر هم دستشو گرفتی اوردی پیش ما . 

لیدر ها هم که می اومدن دنبالمون با اسم اتاق صدامون میکردن،ما اتاقمون ۱۱۷ بود و میگفتن وان وان سون.اوکی!چه با جزییات مینویسم نه،خخخ.

.kjhjkkkjbbk!!knbbjkkjhj

.jjxnkmsklskjsjskskksjsksk

.عاشق این عکستم

.کیمیخثحثم

.این هم اتاق فسقلی ...

.مژدژمیکمیدیخحننتهن

.این هم استخر ،بر روی پشت بام...

.میپیممیکسومینینیمنمینیمیمخینینیمکمینیمیمم

.نمای چهار راه از بالای پشت بام ...

.منمحح

.این هم قسمت رستوران که فقط از یه زاویه ش عکس گرفتیم

.مثنثخیمسپ

.شب اول و خیابانهای اطراف هتل،خدا رو شکر دسترسی هتلمون به مراکز خرید و خیابون رقه که یکی از اصلی ترین خیابانهای دبی هست ،عالی بود،همینطور نزدیک مترو الاتحاد بودیم ،و این مسیر ها رو راحت تا رقه و مترو پیاده میرفتیم.

.شب اول رفتیم پاساژ الغریر....

.کمنلژی

.کیمژمزمحافقبیثیطابییصسفببیللابییثثثننبلاتننتنمم

،ولی خیلی پشیمونیم که چرا زود برگشتیم و فروشگاه کارفورشو نرفتیم،البته به خاطر تاخیر هواپیما و خستگی زیاد میخواستیم زود برگردی که استراحت کنیم 

.بعد رفتیم مک دونالد برگرهای خوشمزه خوردیم و بعدش هم مک کافی، هات چاکلت و بستنی که بسیااااااااااررررررر خوشمزه بودن..

.lkjhggkjhvvv

.jhhjjkjvvcjhgfkvvhjj

..بعد هم برگشتیم هتل.

ادامه دارد....

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (19)

مریم مامان آیدین
29 فروردین 94 18:04
سلام دوست خوبم خیییلی ممنونم از اعتمادت عزیزم چه سفر خوبی ما بعد آیدین دیگه سفر خارجی نرفتیم...یعنی منتظریم بزرگتر بشه که اذیت نشه و البته اذیت نکنه خیلی از دیدن عکس ها و از نوشتن جزییات سفر لذت بردم...قربون گل پسری برم که دلش خواسته با همون دو دست لباسش باشه و حتما اونارو دوست داشته عزیــــــــزم عکس ها خیلی زیبا بود...خوشحالم بهتون خوش گذشته و منتطر بقیه سفرنامه هستم
مامان
پاسخ
سلام مریم جونم خواهش میکنم. اگه بزرگتر بشه که خیلی بهتره ولی خوب ما پیر تر میشیم و حوصله مون کم میشه برای دور دور پیاده توی یه همچین پاساژهایی اونم به سرعت جت.والا.خخخخ.از بس احساس فرسودگی شدیدی میکنم،مخصوصا کمر درد که بیچاره م کرده... امیدوارم مفید هم باشه و هم تجدید خاطره بشه برای اونایی که رفتن و هم یه آشنایی برای اونایی که نرفتن. بله حسابی دو دستی لباسهاشو چسبیده بود و اجازه نمیداد عوضشون کنم. ممنونم مریم عزیزم
مامان کارن( رزیتا )
30 فروردین 94 7:57
سلاااااااااااااااااااااااااام قربونت برم راحیل جونم همیشه به سفر و گردش خوشحالم که بهتون خوش گذشته ..... واقعا عالیه که کامل و قشنگ همه چیزو می نویسی آدم فکر می کنه خودش اونجا بوده ....منتظر بقیه سفرنامه ات هستیم .......واااااای مک دونالد واقعی.... دلم خواست چه مرکز خرید بزرگی امیدوارم که خوب خرید کرده باشی
مامان
پاسخ
سلااااااااااااااااااام رزیتا جونم.فدات بشم مهربونم.ممنون گلم همچنین برای شما.امیدوارم مفید هم باشه و بتونید ازش استفاده کنید.باید یه جوری هم بنویسم گل پسرم وقتی بزرگ شد و خوند اینا رو همین حس شما رو پیدا کنه،دلیل نوشتن خاطراتش هم همینه.وگرنه که عکس سفر به تنهایی که نمیتونه گویای لحظه لحظه های خاطراتش باشه.جای شما خالی بسیاااااااااررررر خوشمزه بود،خودمم دوباره دلم خواست.نه زیاد خرید نکردم پشیمونم.فقط سیر دل کفش خریدم.ههههههه.پشیمونم واقعا چرا بیشتر نخریدم.خیلی وقتمون کم بود
زهره مامانی فاطمه
30 فروردین 94 8:21
سفر بخیر عزیزم چه سفر خوبی ومکانهایی دیدنی بووووووس برای امیرحسین عزیزم
مامان
پاسخ
ممنون گلم. بله خیلی عالی بود. ممنون گلم
مامان گل پسر
30 فروردین 94 9:42
به بهههههههههههه. چه سفر خوب و پرباااااري . ايشالا هميشه به سفر و خوشي
مامان
پاسخ
جای شما خالی نگار جونم.ان شاالله.و همچنین شما
بابا و مامان
30 فروردین 94 14:03
سلام عزیزم به به همیشه به سفرای خوب و خوش همیشه خوش باشید و سلامت امیر حسین جونم همیشه سلامت و خوشحال باشی عزیزم
مامان
پاسخ
سلام گلم.ممنون عزیزم. شما هم همینطور
نرجس
31 فروردین 94 7:21
سلام عزیزم،عااالی بود .مخصوصا توضیحاتت. خدارو شکر به شما هم خوش گذشته /انشاالله همیشه به سفرها ی دور و دراز
مامان
پاسخ
سلام گلم.خدا رو شکر خوشتون اومد.چون خودم خیلی دنبال سفر نامه کامل گشتم ولی فقط یه نفر کامل و با جزییات نوشته بود و اون اطلاعات خیلی بهم کمک کرد. ان شاالله.برای شما هم همینطور
نرجس
31 فروردین 94 7:22
عکس های گل پسر هم عالی شدن واقعا .جالبه منم از اون عکسی که عاشقشی خوشم میاد
مامان
پاسخ
ممنون گلم.لطف داری.به سلیقه مون مثل همه
نرجس
31 فروردین 94 7:23
وای نمیدونی ما از وقتی زهرا بهمون اضافه شده ،مجبوریم دو تا چمدون ببریم . ولی کلا باهات موافقم باید سبک سفر کرد. اگه چیزی کم اومد یا لازم شد همون جا خرید.
مامان
پاسخ
زنده باشه زهرا گلی. وای دوتا چمدون نهههههه.دیگه نمیبرم دوتا.کاملا درسته.ولی خیلیا از اونجا هم خیلی خرید کرده بودن، دونفر ادم سه تا چمدون بزرگ، من تازه سایز متوسط و کوچیک برده بودم اما بازم دوست داشتم همون یه دونه بود.البته شاید چون توی سفر زیاد وقت گذاشتن برای پاساژ گردی و خرید رو دوست نداریم. وقت برای خرید همیشه هست ولی وقت واسه اونجا رو گشتن نه. همون جنسها و مارکها هم اغلب اینجا پیدا میشه.پیدا هم نشد چیز خاصی رو از دست ندادیم.
نرجس
1 اردیبهشت 94 8:30
راستی شما امیر حسین رو دیگه پوشک نمیکنی؟؟
مامان
پاسخ
چرا گلم پوشکه هنوز
فریده
1 اردیبهشت 94 10:34
به به ، پس امسال رفتید دبی ، چقدر عالی چه خوب که اینقدر قشنگ توضیح می دهید ، من از سفر نامه کیش شما کلی جاهای خوب رفتیم و کلی یادتون کردم . زودتر شماره 2 رو بنویس که بسیار بسیار مشتاق شدم. ببوس پسر خوشتیپ منو .
مامان
پاسخ
جای شما خالی فریده جونم.خدا رو شکر که با جزییات نوشتنم مفید بود براتون.دقیقااا منم سفرنامه یه آقای محترمی رو خوندم و همش دعا به جونش کردم که چقدر کامل نوشته بود و خیلی اونجا نوشته هاش به دردمون خورد. چشم نوشتم عزیزم.شما هم پرهام جون رو ببوسید
زهره مامانی فاطمه
1 اردیبهشت 94 10:59
خصوصی
الهه مامان مبین
1 اردیبهشت 94 17:52
سلام راحیل جونم همیشه به گردش
مامان
پاسخ
سلام عزیزم.ان شاالله ممنون
الهه مامان مبین
1 اردیبهشت 94 17:52
چقدر خوب که با جرئیات کامل نوشتی عکسا هم عالییییییییییییییییییییییییی
مامان
پاسخ
امیدوارم مفید هم باشه.ممنون گلمممممممم
الهه مامان مبین
1 اردیبهشت 94 17:53
قربون پسر نازم با اون تیپ خوشگلش
مامان
پاسخ
فدااااتتتتت.ممنون
الهه مامان مبین
1 اردیبهشت 94 17:53
استخر روی پشت بام جون میده برای آفتاب گرفتن
مامان
پاسخ
اونم چه آفتاب سوزانی.جزغاله میشی
الهه مامان مبین
1 اردیبهشت 94 17:54
خیلی زیبا و عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی منتظر بقیه پست هستم عزیزم
مامان
پاسخ
ممنون گلم.
رومینا
2 اردیبهشت 94 10:13
به به سفر عزیزم همیشه به خوشی و سفر . عکسهای امیرحسین خیلی ناز ه . معلومه که حسابی بهش خوش گذشته . ممنون که با جزییات برامون توضیح دادی . و میتونیم استفاده کنیم . یه سوال .؟ تو سفر امیر حسین اذیت نداشت من همش میترسم رادوین اذیتمون کنه یا اینکه خودش اذیت بشه .
مامان
پاسخ
ممنون رومینا جونم. بله حسابی خوش گذشت بهش.خواهش میکنم گلم.نه اصلا اذیتمون نکرد.خودشم اذیت نشد. فقط ما اذیت شدیم.والا.سختی با بچه رفتن اینه که باید با همسفر کوچولو برنامه هاتونو تنظیم کنید که یه مقداری برای خودتون سخت میشه و وقت کم میارید
مامان
3 اردیبهشت 94 10:41
سلام. وای چه دوستای باکلاسی که عید رو دبی گذروندین
مامان
پاسخ
سلام گلم.خخخخ.زهره جونم.
مامان
3 اردیبهشت 94 10:43
آفرین به این صبر و حوصلت راحیل جون تو نوشتن در کل عاشقتم با این همه حوصلهدنیا دیدن تو جوونی خیلی خوبه البته اگر بخاطر شغلت معذوریت نداشته باشی
مامان
پاسخ
ممنون عزیز دلم لطف داری زهره جونم کاملا باهات موافقم.