سفر به دبی«۳»
روز سوم :
.صبح باز ما زودتر از گل پسر بیدار شدیم و پروسه بیدار کردنش هم مثل بار قبل بود و با صدای تلفن اتاق بیدار شد،بازم آقای لیدر احوالپرسی و غیره...
حاضر شدیم و رفتیم صبحانه رو خوردیم ساعت ۱۱ شده بود،رفتیم بالای پشت بام و یکم نشستیم !بابا میخواست بره استخر و با گل پسرش خوش بگذرونن که به علت آفتاب سوختگی شدید کمرش توی پارک آبی که فوق العاده درد داشت منصرف شد.عکس استخر رو توی پست اول سفر به دبی گذاشته بودم.
.رفتیم اتاق و لباسهای وروجک که دل نمیکند ازشون رو شستمو ،حمام کردیمو
.
بعد هم رفتیم رستوران و ناهار خوردیم و حاضر شدیم برای گشت شهری و ساعت ۳ توی لابی هتل نشستیم تا بیان دنبالمون،ساعت ۳:۳۰ قرار بود بیان و اومدن ،دوباره ما خانواده اول بودیم که سوار ون شدیم و رفتیم دنبال بقیه،که برخلاف تصورمون فقط یه خانواده دو نفری بهمون اضافه شد و کلی از این بابت خوشحال شدیم،چون وقت بیشتری داشتیم که توی مکان های قابل توقف بمونیم و معطلی برای اومدن بقیه اعضای گروه رو نداشتیم. یه جورایی گردشمون VIP شد.
راننده مون ! لیدر فارسی زبانمون بود! یه آقای پاکستانی بود که با لحجه بامزه فارسی پشتویی صحبت میکرد و کل تهرون رو مثل کف دستش بلد بود!!!
میگفت سالی چند بار میام تهران برای گردش و کلی دوست و آشنا اینجا داشت،بگذریم.
همینطور که رانندگی میکرد برامون توضیح هم میداد ،که من چون سفرنامه های زیادی خونده بودم قبل سفر ،حرفهاش برام جا افتاده تر بود و کلا خیلی ممنون بابت سفرنامه نویسان سایت لست سکند! مخصوصا یکیشون که فوق العاده با جزییات بود و خیلی بهم کمک کرد.
نمایی از برج های در مسیر...
.
.اولین جایی که رفتیم،کاخ زعبیل بود،یه جورایی خونه شخص اول دبی! فقط از بیرونش میتونستیم عکس بگیریم و تا جایی که پلیس«شرطه» ایستاده بود میتونستیم بریم جلو.این شخص ۴ زن اصلی داشتن و فکر کنم ۶۰۰۰ تا اسب!!! و علاقه زیادی به اسبهاشون داشتن.سر در کاخ نمایانگر علاقه شون هست،سمت راست توی عکس ها یک عدد ماشین پلیس هست،کلا توی دبی اصلا پلیس نمیبینید!و همه مردم قانون مند هستند،اونجا تنها جایی بود که پلیس دیدیم،اونم فقط یک ماشین ! اونوقت اینجا جمعیت پلیس های محسوس توی یه میدون کوچیک به چهار پنج نفر هم میرسه! خیلی از دنیا عقبیم،فقط ادعا داریم ،اونم طبق طبق،خخخخخ.بگذریم،
.
.طاووس ها توی محوطه آزادانه میچرخیدن....
.
.اینم طاووس من، با خرس کوچولوی کیف مامانش که از کیفم جداش کرد و کل این چند روز همراهش بود حتی موقع خواب!
.
.اینم ساختمون مجلس دبی
.
بعد رفتیم مدینه الجمیرا ،یه بازار سر پوشیده و یه معماری به سبک ونیز، نیم ساعت اینجا زمان داشتیم،با اون خانواده زود رفتیم داخل و عکس گرفتیم و برگشتیم.
.نمای بیرونی مدینته الجمیرا،
.
.سمت راست،برج العرب دیده میشد
.
.عکسهایی از برج العرب،از نت گرفتم
.
.
به محض ورود این خانم بهت یه بادکنک داد که صد قدم جلوتر ترکوندیش،خخخ
.
.
.
.بعد رفتیم سمت نخل جمیرا....عکس هوایی از اینترنت گرفتم،
.
..این نخل جمیراست که وسط حلال بالای نخل هتل آتلانتیس دبی واقع شده.
.
..عکس هوایی از شاخه های نخل ،ویلاهایی با ساحل اختصاصی،که تمام این املاک در مدت چند روز فروش رفت .
.
..هتل آتلانتیش،وسط هلال نخل جمیرا...
.
..حالا عکس هایی که از توی ماشین گرفتم.این تابلوییه که سمت شرق نخل جمیرا رو نشون میده...
.
.اینم خونه های ویلایی که نمای قلعه مانندی دارن،درهای هلالی قهوه ایی پارکینگ خونه هستن...
.
..
.
.هتل اتلانتیس....با ماشین فقط قسمت ساقه نخل رو رفتیم و بعد از اون وارد یه تونل میشیم که زیر دریاست و میره به سمت هلال بالای نخل.
.
.ورودی تونل زیر دریا...
.
.اینم تونل ترو تمیز زیر دریا...اونوقت تونل های توی تهرون از جمله توحید و غیره همش نشت فاضلاب دارن!!!!
.
.هتل های روی هلال که هنوز افتتاح نشده بودن...
.
.قبل از اینکه از قسمت هلال خارج بشیم تور لیدر ماشین رو نگه داشت تا عکس بگیریم و یکم دیگه توضیح بده.
.
.
.
.
.
.اقای لیدر داره برج چرخان رو نشون میده،داشتم عکس میگرفتم که دست لیدر محترم اومد تو کادر منو چون تنظیمات اتوماتیک بود تاری و وضوح عکس اینطوری افتاد،جالب شد...
.
.اینم برج چرخان،که کل سال در حال چرخش هست و با بلبرینگ های قوی و از این جور چیزا ساخته شده...
.
.کشتی های تفریحی.توی خلیج فارس....
.
.وقتی سوار شدیم ،که بریم سمت ابن بطوطه وروجکمون خسته بودو یکم لالا کرد
.
.پیش به سوی ابن بطوطه،بقیه ادامه مطلب...
.ماشین توی حرکت بود و نشد درست از عکس بگیرم
.
.نماد 5 کشور رو داشت،تونس،ایران،مصر،هند،چین و فوق العاده بزرگ بود یکساعت زمان داشتیم که بگردیم،ولی این یکساعت فقط وقت شد بریم تا انتها ببینیم و برگردیم،متاسفانه امیر حسین ه مقداری هم لالا بود توی بقلمون و از سرعتمونو حتی خرید کردن باز موندیم...
.
.
.
.
.
.این خانم ها یه کارناوال کوچیک موسیقی رو اجرا میکردن و موقع رفت نشد عکسشونو بگیرم ،موقع برگشت عکس گرفتم جهت یاداوری اون لحظه شاد .
.
..
.نماد مصر...
.
.مارک دبنهامز دوست داشتنی بااجناس خوشگل انگلیسی،مخصوصا کلاه های خوشگلش...
.
..کلاه ،تل و کیف های خوشگل که خیلی ظریف و دوستداشتنی بودن....
.
.
.فکر کنم نماد کشور تونس بود ....ستاره شناسی..
.
.
.اینم قسمت چین...
.
.بعد هم رفتیم دبی مال ودیدن برج خلیفه و آبنمای موزیکال بسیار زیبا.و اکواریوم...
.
.غواصی در اکواریوم وکنار ماهی ها و کوسه....
.
.
.
..متاسفانه فرصت رفتن به اکواریوم نبود و باید زود میرفتیم به سمت ابنمای موزیکال،چون هر هر نیم ساعت اجرا میشد«ساعت کار ابنما یکبار ظهر که ساعت دقیقشو نمیدونم،ولی عصر ها از ساعت ۶ هر نیم ساعت یکبار اهنگ پخش میشه
.
.دبی مال واقعا بزرگه و کلی خسته شدیم تا رسیدیم به اب نما، چون کل مدت اجرای اب نمای موزیکال رو فیلم گرفتم عکس درست حسابی از ابنمای زیبا ندارم اینا رو از نت گرفتم
.
.مردم مشتاق که منتظر هستن شروع بشه...
.
فقط همین یک عکس از شروعش دارم...
.
.بعد از اونجا هم رفتیم رستوران دانیال ،با غذاهای خوشمزه...
.
.
.بعد هم برگشتیم هتل و از خستگی بیهوش شدیم
..ادامه دارد......