افطاری،رستوران ولنجک،ورجه وورجه
سلام نفسم چند روز پیش منو شما و بابایی رفتیم رستوران ولنجک برای افطاری،همش ورجه وورجه می کردی،یه دقیقه هم آروم و قرار نداشتی،انقدر زیاد که بابایی رضا عصبانی شد،گفت دیگه نمی ریم،جایی.اصلا نشد عکس درست و حسابی بگیرم،زود افطار و شام رو خوردیمو برگشتیم خونه.کلا عکس گرفتن از شما خیلی سخت شده،از وقتی چهار دستو پا رفتی دیگه نتونستم یه عکس درست و حسابی ازت بگیرم،به خاطر جنب و جوشی که داری و کارهای بامزهای که انجام میدی بیشتر فیلم می گیرم،البته باید هواسم باشه که متوجه دوربین نشی چون اگه دوربینو ببینی هواست پرت میشه و میای دنبالم تا دوربینو بگیری جیگرم.دوست دارم نفسم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی