امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

امیر حسین کوچولو نفس ما

عشق یعنی......

1392/7/1 2:45
نویسنده : مامان
1,052 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفـــــــــــس .خوبی مامان؟من فدای سلول سلولت بشم همه هستیم.خیلی وقت بود میخواستم یه همچین چیزی بنویسم ولی یادم میرفت.

باید حلالم کنی،باید اون دنیا از پوست و گوشتت حلالیت بطلبم!!!حتما الان کلی تعجب کردی و منتظری زودتر نوشته ها رو بخونی و بفهمی جریان از چه قراره،زیاد عجله نکن خبری نیست خوب باشه میگم هولم نکن بذار یکم فکر کنم چی میخواستم بگم....... آهان یادم اومد،ولی اول بذار یه چیز دیگه یادم اومد اونو بگم بعد اینو میگم،خودم که دارم میترکم از خنده،یاد قیافه بابایی رضا افتادم بمیرم براش گاهی وقتها که میخوام یه کوچولو سربه سرش بگذارم و باهم بخندیم اینطوری لجشو درمیارم و البته اونم یه جور دیگه ضربتی تلافی میکنه و کلی میخندیم و حالو حوامون عوض میشه

.حالا بریم سر اصل مطلب حلالیت! میدونی چیه مامان باید منو ببخشی آخه از بس که تو ماهی من مدام بوست میکنم و تو بغلم فشارت میدم. البته از اون بوسهای لپ کشانی و انقدر فشارت میدم تو بغلم که واقعا احساس میکنم یه سایز تو بغلم کوچیک شدی.البته وقتهایی که دلبری میکنی و برات ضعف میکنم بلند بلند هم میگم خدایا شکرت به من امیرحسین دادی،کلی خوشت میاد وقتی اینو میشنوی.تقصیر من نیست خوب....تو خیلی عزیز و ماهی.

وقتی چهار دستو پا میری پیش اسباب بازیهات و باهاشون سرگرم میشی و واسه چند دقیقه ساکت و آروم باهاشون بازی میکنی دلم میخواد قورتت بدم،کلی قربون صدقت میشم که هستـــــــی که سالمـــــــــی، که میخنـــــــــــدی،که مال منــــــــــــــــی، نفســـــــــــــس منی..........

فدات بشم که خنده رو هستی ،در هر حالتی با لبخند باهات حرف بزنم،با لبخند جوابمو میدی،یه خنده های بامزه دو دندون! وقتی میخندی دوتا دندون پایینت نمایان تره، کلی کیف میکنم که تو رو دارم،پسر خوشروی من.وقتی میخوابی انقدر ناز میخوابی که دوست دارم فقط نگاهت کنم، خوشگل من.صورتت به کی رفته؟که از منو بابا هم خوشگل تری .البته کوچولو تر که بودی بیشتر شبیه بابا بودی ولی الان ته چهرت فکرکنم شبیه دایی علیِ.البته دوتا دندون پایینت بیشتر منو یاد عکسهای بچگی دایی علی میندازه

. قربونت بشم که بزرگ شدی و عاقل تر،! من در عجبم که وسط بازی کردن با بابایی رضا چشمت به کش موی من افتاد و از بغل بابا پایین اومدی و رفتی سمت کش مو،تو مشتت گرفتیش و چهاردستو پا اومدی سمت من و محکم با مشتت کوبیدیش تو صورتم.فدات بشم که تشخیص دادی مال منه،البته هنوز دوره آموزشیت  در مورد تیکه آخرش ادامه دارِ ،آخه آدم با مشت یه چیزی رو به کسی میده بچه جون؟بعدش هم پرو پروووو میخنده.فدات بشم که اون لحظه دلم میخواست بخورمت.

92/6/22《11ماه و17 روزه هستی》سه قدم برداشتی فرشته من کلی جیغ زدیمو برات دست زدیم،و فرداش 4 قدم.ماشاالله تند تند هم راه میری و خیلی مواظبی که نیوفتی. اول کلی مسافتو چک میکنی و تخمین میزنی که میتونی بری یا نه بعد دست به کار میشی.فقط هم زمانی راحت قدم برمیداری که بدونی آخر راهت یه تکیه گاه هست که دستتو بهش بگیری و نیوفتی،مثلا وقتی چند قدم با میز تلوزیون فاصله داری خودت راه میری و میزو میگیری و بر میگردی بغلم و دوباره میری. گاهی وقتها هم چند قدم که میای آخرشو شیرجه میزنی تو بغلم.چون همیشه دستامو دورت حلقه میکنم که نیوفتی ،شما هم خیالت راحته که من میگیرمت مدام چند قدم میای و خودتو میندازی بغلم،ولی مامانی عزیزم خیلی خطرناکه اگه من یه لحظه حواسم نباشه بد جوری صدمه میبینی.خیلی با اعتماد به نفس خودتو پرت میکنی،انگار میخوای بپری تو استخر!

92/6/23 خیلی ناراحتم برات.چون آب نمیخوری مواد خروجی از دل و رودتابرو خیلی اسیدی شده و پشتتو بد جوری سوزونده که تا حالا اینطوری نشده بودی. پوشکت رو که باز کردم کلی داد زدم که بابا رضا زود اومد پیشم ترسید بنده خدا!وقتی اونم دید کلی ناراحت شد و بعد از اینکه کمک کرد کلی《 کرم تریا مسینولون ان ان》 زدن.با قاشق و کلی شکلک درآوردن و هواستو پرت کردنو و تمام لباسهات خیس  شدنو رو فرشیو  فرش خیس شدن موفق شدیم نصف لیوان بهت آب بدیم و دیگه تا شب پوشکت نکردم.و یه ش و ر ت  عینکی و یه شلوار پات کردم البته یه تیکه از پوشک چسب دار قیچی کردمو به قسمت جلوی ش و ر ت  عینکیت چسبوندم که اگه خراب کاری کردی دیگه اون قسمت قرمز شده تحریک نشه.فدات بشم الهی ایشاالله تا صبح زود خوب بشی.خیلی قرمزیش زیاد و وحشتناک بود مامانی زودتر خوب شو که میمیرم از دردی که تو بکشی همه ی هستی منی امیرحسینم. مهربونم. پسر عزیزم.نفسم. عشقم.مامانی داره از ناراحتیت دق میکنه زودی خوب شو و بخند تا منم از شادی تو شاد بشم جیگرم..........الهی هیچ بچه ای مریض و نا خوش احوال نباشه.آمین

.24 شهریور 92:خدا رو شکر صبح از قرمزی و سوختگی خبری نبود.

.جیگر طلا.دورت بگردم که دیگه چیزی به پایان اولین سال زندگیت نمونده،چه زود گذشت البته اگه 6 ماه اولتو فاکتور بگیرم! انگار همین دیروز بود که نفس کشیدی و شدی نفســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس ما.........نینی

ا:  لباس نوزادی بیمارستان آتیهنینینینینینینینینی نینی نینی نینی نینینینی نینی نینی نینی نینی نینی نینینینینینی نینینیسونو ان تیزردی شب دوم تولد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (40)

زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
20 شهریور 92 2:28
عشق یعنی مادر بون عشق یعنی داشتن یه فرزند دوست داشتنی
عزیزم خوشحال میشم از اینکه میبینم با عشق زندگی میکنی نازنینم زندگی بر وق مردادت باد


کاملا درسته عزیزم.ممنون.مرسی گلــــم
طاهره
20 شهریور 92 8:45
سلام راحیل جان خوشبحال امیر حسین برای داشتن مادر با این همه احساس صادقانه و خوشبحال تو که بعد از اون همه تنهایی خدا یه هدیه بهت داده که تمام زندگیت با همه شیرینی هاش شیرین و شیرین تر کرد ایشالله همیشه خوب و خوش باشین با یه عالم آرزوهای خوب برای هرسه تایی تون


سلام عزیزم.ممنون طاهره جونم.کاملا درسته.انشاالله.مرسی گلم. بوســــــــــــــــــــس
آرزو
20 شهریور 92 11:13
ای جانم فدات بشم عزیرم وقتی درباره امیر حسین مینویسی دوست دارم زودتر ایلیا هم بزرگ بشه ولی دلم برای این روزاش تنگ میشه وای چه قد پسرت کوچولو بود از طرف من آروم ببوسش.


خدا نکنه آرزو جونم.چشم رو هم بذاری این روزها میگذره و فقط خاطره ش میمونه.منم با اینکه اذیت بودم ولی خیلی گریه میکردم برای روزهایی که میگذشت.وقتی یادت می افته به اینکه تو محرم همه جسم و جونشی و وقتی بزرگ بشه تو حریم خصوصی دلش راهت نمیده،کلی دلتنگ این روزا میشی.کلی دلتنگ میشی که بگی فقط مال منی.چون وقتی بزرگ بشن دیگه مال ما نیستن.مال زندگی خودشونن.وای آرزو دوباره منو یاد اون فکرهای اشک درآر انداختی.ای خداااا قربون این قانون طبیعت بی رحمت.
الهام مامان محیا
20 شهریور 92 14:50
سلام چقدر عاشقانه...آره منم باید برای همچین مطلبی وقت بذارم...
خیلی نازه ماشالله
اگه مایل به دوستی باشین منتظرتونیم


سلام عزیزم ممنون.مرسی خاله جون.حتما خوشحال میشیم.
آرزو
20 شهریور 92 17:42
مگه میشه این فسقلی ها رو نچلوند....بوسسس برای امیرحسین جیگر


واقعا...ممنون عزیزم
فرزانه مامان آرین مهر
20 شهریور 92 17:56
قربونش برم حلالیت نمیخواد یکم میچلونیش تازه خوشش میاد


واقعا؟حلالیتو پس بگیرم؟خخخخخخخخخ
سحر
20 شهریور 92 21:39
سلام به مامان راحیل مهربون،سلام به جیگر خاله،ایشالله همیشه سالم و سلامت باشید.امیرحسین انقدر مامانت ازت تعریف کرده دلم برات تنگ شده خاله.ایشالله همیشه پسر خوبی برای مامان بابات بمونی.
راحیل جونم دلم برات خیلی تنگ شده،ببخشید دیر دیر یادت میکنم،آخه ی ذره سرم شلوغه،خودت که میدونی

سلام عزیزم.سلام خاله.ممنون.منم دلم براتون تنگ شده یه عالمه.چشم دیگه بزرگ شدم.دارم پسر خوبی میشم.....منم همینطور گلم،ای شیطون...درکت میکنم همیشه خوش باشی.که بهترین دوران همین دورانه که توش هستی.ایام به کــــــامت باشه گلم.
بهار مامانه برسام
22 شهریور 92 3:01
مامی گل و مهربونم
عزیز دلم
دوست خوب و دوست داشتنیم سلام عــــــــــــــزیزم
چه عکسای نانازی گذاشتی از این پسملی جیگلمون
خیلی نانازیه عسل پسری
هزارماشالله به قند عسل نانازی امیر حسین نی نازی
من قربون این پسمل ناز بشم که تولدشم نزدیکــــــــــــــــــــــــــــــه
جونم گلم یک ساله میشه الهی صدساله بشه
میبینی خانمی تا چشم به هم میزنیم وروجکا بزرگ میشن
انشاالله که همیشه سلامت باشن و به سلامتی بزرگ بشن ولی من خودم هر وقت عکسای برسام از روز اول دنیااومدنش تا یک سالگیش رو میبینم یه حال دیگه ای میشم؛خصوصا عکسای روز اول دنیا اومدن و قبل دو سه ماهگیش رو که میبینم یه جوری میشم و دلم میخواد یه بار به اندازه ی یک ساعت برگردم به اون روزا به خصوص روزایی که خودم به برسامم شیر میدادم یه حال و هوای خاصی بود میدونی چون شما شیر خودتون رو میدید به ناز پسری شاید نتونی منو درک کنی که وقتی هنوزم شیر دارم و نمیتونم به پسرم شیر بدم چه حسرتی به دلمه....بگذریــــــــــــم که چه بخوام چه نخوام میگذره
خانم گلم هزار ماشالله پسمل به این باهوشی حالا یه کم ابراز احساساتش خشنه مگه چیـــــه..!!!!
قربونت شم خوب شما هم یه کم بیشتر مواظب خودت باش اخلاق این وروجکا اینطوریه دیگه قربونشون برم من
انشاالله که همیشه امیر حسین جون نانازی سلامت باشه و مایه ی افتخار و دلگرمی شما عزیزم باشه
خانمی یه خواهشی ازت دارم یکی از نی نی های نی نی وبلاگی که با من مامانش در تماسه مریض شده طفلکی و حالش زیاد خوب نیست چند روزم بیمارستان بستری بوده ولی انگار خوب رسیدگی نمیکردن مامانی گلش با رضایت خودش نی نی جونش رو ترخیص کرده و الان هم حال نی نیش خیلی خوب نیست بنده خدا مامانش الان میدونم چه حالی داره من از دیروز مدام دارم برای سلامتی این نی نی جونی دعا و نذر و نیاز میکنم و صلوات میفرستم چون شما هم میدونم خیلی خیلی ماه و مهربونی میخواستم ازت خواهش کنم اگه برات ممکنه با اون دل پاک و مهربونت برای این نی نی ناز دعا کنی و به نیت سلامتی این نی نی گل براش 5تا صلوات به نیت پنج تن بفرستی....میئونم که خدا جواب دلای مهربونی مثل شما رو حتما میده
ممنون میشم برای لطفت بنده خدا مامانش رو وقتی تصور میکنم الان چه حالی داره وقتی نی نی جونش رو مریض میبینه جیگرم آتیش میگیره...خیلی سخته...خیلی سخته پاره ی تن آدم مریض بشه و کاری از دست آدم بر نیاد خودت میدونی مادر حاضره خودش تویه آتیش باشه ولی بچش جاش خوب باشه تویه این شرایط وقتی یه مادر میبینه کاری از دستش برنمی یاد واقعا براش خیلی سخت و عذاب آور میشه...خدا برای هیچ مادری نخواد
منکه میگم دشمن آدمم نی نیش طوریش نشه
خدا به حق همه دلای پاک مثل دل شما همه ی نی نی های مریض رو شفا بده به خصوص این نی نی گلی که گفتم
خانمی ببخش خیلی پر چونگی کردم ولی به خدا دست خودم نیست از دیروز که جریان رو فهمیدم اصلا یک لحظه هم از ذهنم بیرون نمیره و حتی حوصله ی آپ کردنم نداشتم فقط الان اومدم کامنت ها رو دیدم دیدم شما گلم لطف کردی و باز با مهربونیت منو شرمنده کردی
خیلی دوستتون دارم به خصوص امیر حسین جیگری رو....عزیزمی
امیر حسین جونم و از طرف من ببوس گلم
مواظب خودت باش خانمی مهربون


سلام خاله جون مهربونم.ممنون.میبینی خاله جون دالم بزلد میشم.قربونت برم درسته.انشاالله.صلوات فرستادم.منم خیلی براشون ناراحت شدم حیلی سخته مریضی بچه،بیشتر مامان باباها داغون میشن از ناراحتی.انشاالله خدا همه مریضها رو شفا بده و همیچ بچه ای مریض نباشه.الهی آمین.منم خیلی شما و برسام عسلی رو دوست دارم عزیزم.برسام گلی رو به جای من ببوسید.شما هم مواظب خودتو اون دل مهربونت باش.
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
23 شهریور 92 18:12
عزیزم مامانا همه نینیهارو میچلونن.
تازه نینیها هم خوشششون میاد. فدای این پسمل ناااااااااز
چقدر عکسا جالب بود
انگار از همون موقع باهاتون بودم


چه خوب که نظر شما هم مثل مامان آرین مهرِ،خیالم راحت شد.ممنون عزیزم.آرشان عزیز رو ببوسید.
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
23 شهریور 92 22:41
````````````````````````````````00
`````````````````````````````1¶¶¶¶¶¶¶
````````````````````````````¶¶111111¶¶```01¶¶¶¶¶¶
````````0``````````````````¶¶11111111¶¶¶¶¶¶10```¶¶
``````¶¶¶¶¶¶¶10```````````¶¶1111111111¶¶````````0¶
`````¶¶````01¶¶¶¶0`11¶¶¶¶¶¶11111111111¶¶11```````¶0
````1¶`````````0¶¶¶¶¶100`1¶11111111111111¶¶¶1¶¶¶¶¶¶0
````¶¶```````````````````0¶1111111¶11111111¶¶111111¶¶
````¶1````````````````````¶¶111111¶111111111¶¶11111¶¶
````¶¶````````````````````0¶¶¶¶¶¶¶¶¶1111111¶1111111¶¶
````0¶¶0`````````````````````01100`0¶¶¶¶¶1¶¶111111¶¶
````¶¶0``````````````````````````````011¶¶1111111¶¶
```¶¶0```````````````````````````````````¶¶¶111¶¶¶¶
``0¶1`````````````````````````````````````0¶¶¶¶100¶¶
``¶¶``````````````````````````````````````````````1¶1
``¶1```````````````````````````````````````````````¶¶
`0¶0```````````````````````````````````````````````0¶0
``¶0````````````````````````````````````````````````¶¶0
``¶1`````````010````````````````````````````````0¶¶¶¶¶1
¶¶¶¶1¶¶0````0¶¶¶0`````````````````````1¶¶0``````````¶¶
``0¶0````````¶¶¶0`````````````````````¶¶¶¶``````````¶1
```¶¶`````````0``````````011110```````1¶¶````````01¶¶11
`1¶¶¶¶¶``````````````````¶0``0¶````````````````````¶¶
1¶¶¶1¶¶``0``00```````````011110`````````111110`000¶¶¶¶¶
¶1011¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1`````````````````````¶¶10001¶¶1¶¶¶¶¶¶¶
101¶¶10¶¶```````¶¶¶¶¶¶¶10````````11¶¶¶¶````````¶¶101101
01¶111¶¶`````````¶11111¶¶¶¶0``1¶¶¶¶¶¶¶0`````````¶000010
110011¶0``````0`1¶11111111¶¶¶¶¶1111111¶100``````¶10¶101
1101¶0¶¶````0¶¶¶¶1111111111111111111111¶¶¶¶0``0¶¶101111
¶¶01¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶11111111111111111111111111111¶¶¶¶1¶¶01¶¶1
000001¶111111111111111111111111111111111111111111¶101¶0
¶¶¶¶¶¶¶111111111111111111111111111111111111111111¶¶¶110
¶¶¶¶11¶11111111111111111111111111111111111111111¶¶01¶¶¶
000¶10¶¶1111111111111111111111111111111111111111¶10001¶
¶¶1¶¶10¶¶11111111111111111111111111111111111111¶¶0100¶¶
1100¶¶¶1¶¶111111111111111111111111111111111111¶10000¶¶¶
````¶¶111¶¶¶11111111111111111111111111111111¶¶¶111¶¶¶00
````¶¶00001¶¶¶11111111111111111111111111111¶¶111¶11¶0
````0¶¶00¶¶¶11¶¶1111111111111111111111111¶¶¶¶00001¶1
`````0¶¶¶¶`````1¶¶¶1111111111111111111¶¶¶0``1¶¶1¶¶0
```````¶¶````````1¶¶¶111111111111111¶¶¶0``````¶¶
```````1¶``````````0¶¶¶11111111111¶¶¶0````````0¶
````````¶1````````````1¶¶111111¶¶¶1```````````0¶
````````0¶¶10````````````1¶11¶¶0`````````````0¶1
``````````01¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶0


دوستون داریم خیلی زیاد...


عزیزم ممنون.ما هم شما رو خیلی دوست داریم
مامان ماهان
24 شهریور 92 1:41
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس سركي به ما بزن مامي گل


بوســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس.چشم همین الان میام.
مامان ماهان
24 شهریور 92 13:29
با اجازه من شما رو لينك كردم


خواهش میکنم. منم لینک میکنم.
الهام مامان محیا
24 شهریور 92 14:02
مرسییییییییییییییییییییییییی از نظری که گذاشتی وراهنماییت.جوابتون رو توی وبلاگ دادم .بیا پیشمون


خواهش میکنم خانم گل.خوندم عزیزم. جالب بود لقب غریبه آشنایی که بهم دادی عزیزم.ممنون گلم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
25 شهریور 92 5:52
سلام دوست خوب و مهربونم من که واقعا دلم برات تنگ شده بود حس خوبی دارم وقتی با هاتم نازنینم وقتمو بیشتر برای ایلیا میزارم تا هوا سرد نشده از فرصت استفاده کنم و ببرمش بیرون اما سعی میکنم زودی به روز کنمالانم تازه وقت کردم بیام ساعت و نگاه کن میبوسمت دوست خوبم کاش تو هم تو قرارمون بودی


سلام عزیزم.منم همینطور گلم.به به چه حس خوبی،منم همینطور عزیزم.چه کار خوبی میکنی،مامان نمونه ای دیگه. خوش به حال ایلیا.به به خوشم میاد مثل خودم شب زنده داری.خیلی دوست داشتم ماهم بودیم ولی نشد.عیب نداره.
بهار مامانه برسام
25 شهریور 92 11:07
سلام خانمی مهربونم
خانم خوشمل امیر حسینم چطوره؟ انشاالله خوب شد؟
خانم گل پمادی که براش استفاده میکنی کرتون داره ها میدونستی؟ اگر تونستی عوضش کن و براش آلفا استفاده کن یا حتی کالاندولای زرد هم خوبه ،کرم پناتن penaten,و کرم سوختگی بی بی کوکول چیزایی هستن که من همیشه تویه خونه دارم و اینطور مواقع که برسام میسوزه براش استفاده میکنم اخه نباید یه مدل کرم استفاده کرد برای سوختگی پای نی نی جونیا
گلم ببخشید قصدم فضولی نیست خودت دیگه تا حدودی منو میشناسی و میدونی چقدر شما عزیز دلم و امیر حسین عسل رو دارم
گلم منم از حال امیر حسین جون با خبر کن نگرانشم
مرسی

سلام عزیزم.خوبیم مرسی.ممنون که جویای احوالمون هستی گلم.بله میدونم بخاطر همین هم فقط مواقعی که سوختگیش شدید باشه ازش استفاده میکنم.و به طور مداوم از یه پماد استفاده نمیکنم چون اگه به مدت زیاد استفاده کنم مصونیت ایجاد میشه و دیگه خاصیتی نداره.منم از پمادهای مختلفی مثل کالاندولا.کلوتریمازول.تریامسینولون ان ان. و بی بی کوکول استفاده میکنم.خواهش میکنم عزیزم.میدونم که مثل ماهی و خوبی نی نی ها رو میخوایی.خدا رو شکر خوب شده عزیزم.بوس برای مامان بهار و برسام گلی عزیز
بهار مامانه برسام
25 شهریور 92 13:44












































































































































































































وای بهار جون خیلی ماهی به خدا.نمیدنم چی بگم در جواب این بوسهای خوشمل.فقط میتونم بگم هزار برابرش برای شما و برسام گلی که خیلی دوستون دارم.
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
26 شهریور 92 4:03
سلام مهربون ترینم خوبی عزیزم برای منم تو خیلی عزیزی انقدر که واقعا دلم میخواست تو هم می امدی اما دلم نیومد بهت زیاد اسرار کنم بله عزیزم اون همون عکس برج میلاده افرین به این حافظه از اون موقعه است که میخوام بزارمش از روی شاستی عکس انداختم خوب نشده اما از هیچ چی که بهتره نه


سلام عزیزم.دوست داشتم بیام ولی نشد دیگه عیب نداره.نه بابا من خدای آلزایمرم این یکی نمیدونم چطوری از دستم در رفت.خیلی خوبه.
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
26 شهریور 92 4:08
واقعا بچه ام مثل خودم وسواس شده
نازنینم تو حمام هم امتحان کردم فایده نداره خود قوطی رو هم میخواد بشوره دیگه بی خیال شدم



ای بابا ،از دست این ایلیا با این وسواسش.عیب نداره بزرگتر که بشه حتما با کلی اشتیاق ازشون استفاده میکنه.







بهار مامانه برسام
26 شهریور 92 6:25
خانمی مهربونم نوشته بودی کاش امیر حسین جون عشق منم شیر خشک میخورد..!!!!

گلم خیلی از مامانا موفق شدن با راه هایی که من گفتم نی نی جونشون رو به شیشه عادت بدن باور کن یه کمی بیشتر حوصله کنی صد در صد موفق میشی
اول راه با نی نوشیدنی دادن رو امتحان کن فقط بگم چند روزی طول میکشه تا نی نی جون گلت از گاز زدن نی صرف نظر کنه و خودش کشف کنه که نی برای مکیدن مایعات استفاده میشه
برسام اولی کهع با نی بهش آب میدادم مدام نی رو گاز میگرفت تا اینکه اتفاقی وقتی داشت نی بیچاره رو گاز میگرفت مک هم زد و آب اومد تویه دهنش و خوشش اومد از اون به بعد یاد گرفت که نی مال نوشیدنه نه گاز گرفتن
چند تا از مامانای گل هم بودن نی نی شون رو یا روش نی به شیشه عادت دادن و اومدن ازم تشکر کردن در صورتیکه من کاری نکردم من فقط بهشون راهش رو گفتم زحمت اصل کاری رو خودشون کشیدن واسه همینم کامنت های تشکرشون رو تایید ندادم و بهشونم دلیلش رو گفتم چون واقعا کاری نکردم که این مامانای گل خجالتم دادن
گلم بهت اطمینان میدم سه چهار روز مدام روی نی کار کنی شیشه رو هم میتونی به گل پسرمون بدی
انشاالله به نی که عادت کرد شیشه هم براش جالب میشه و مطمئن باش میگیره فقط انشاالله شیشع که گرفت برای شروغ اگه قابل دونستی و بهم اطمینان داری حتما از این دو نوع شیری که معرفی کردم به نازگلمون بده
یا بیومیل یا آپتامیل
من مطمئنم با یه کم حوصله و صبر بیشتر که میدونم داری امیر حسین جون گلمون هم با نی شروع میکنه و خیلی زود شیشه هم میگیره
به خدا برام جای تعجبه چرا؟؟؟؟

بله بهار جون.کاش شیرخشک میخورد.نی هم فایده نداره بازی گوشی میکنه و مدام نی رو رو زمین میکشه و منم مجبورم ازش بگیرم.اگه شیشه بگیره حتما از همین شیرخشک ها میدم ولی اگه بگیره
معصومه
30 شهریور 92 13:12
سلام راحیل جون ماشااله چقدامیرحسین جیگرشده آخه کی میتونه ازخیرچلوندن یه همچین پسری بگذره بااین تعریفاماهم اگه بودیم تازه بیشترمیچلوندیمش امیرحسین جونم شانس اورده که مانزدیکش نیستمدلم براتون یه ذره شده ایشااله همیشه خوش باشیدیه عالمه بوس برای تووامیرحسین گلم


سلام عزیزم.آره والله عشق شده.ما هم همینطور عزیزممممممممم.ممنون گلم.بوســـــــــــــــــــــــــــس
آجی محمدمهدی
31 شهریور 92 13:35
___@@@@@@___________@@@@@
_______@@@________@@_____@@_______@
________@@___________@@__@@_______@@
________@@____________@@@__________@@
__________@@________________________@@
____@@@@@@___________________@@@@@@@
__@@@@@@@@@_________________@@@@@@@
__@@______________________________________@@
_@@_________________@@@@@________________@@
_@@________________@@@@@@_______________@@
_@@@______________@@@@@@______________@@@
__@@@@_____________@@@@____________@@@@
____@@@@@@______________________@@@@@@
_________@@_________________________@@
________@@___________@@_____________@@
________@@@________@@@____________@@
________@@@______@@@__@__________@@
_________@@@_____@@@___@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________________@
____________________@
_____________________@
______________________@
______________________@
______________________@____@@@
____________@@@@___@@__@__@
_____________@____@@_@__@__@
______________@@@____@_@@@
_______________________@

ممنون عزیزم.مرسی
SaYa
31 شهریور 92 18:10
سلام عزیزدلم خوبی؟ممنونم ازت گلم
وای ممنونم از لطفت دوست خوبم که انقدر منو شرمنده مهربونیات میکنی عزیززززمآره عزیزم چون میگذرد غمی نیست
مرسی عزیزدلم پس فردا نتیجه ها میادبرام دعا کن


سلام گلم،ممنون.خواهش میکنم.این حرفها چیه سایا جون.واقعا.انشاالله همونی که دوست داری قبول بشی.حتما عزیزم.
SaYa
31 شهریور 92 18:11
عزیزززززززززززززم تا چند ساعت دیگه دارم میرم و فقط خواستم زودتر نظرای قشنگ بچه هارو تایید کنم
من شرمندتم که تو لحظه های ناب نوشته هات حضورم کمرنگه یا اصلا وجود نداره
ببخش منو عزیززززززم
ولی بعد از مسافرت جبران میکنمامیدوارم که دوست بی معرفتتو ببخشی
کلیییییییی امیرحسین جونو از طرف من ببوس عزیززززدلم

سفر بی خطر گلم.شرمندگی نداره گلم.اصلا مهم نیست عزیزم.ممنون.حتما.بوســـــــــــــــــــــس
مامان ماهان
1 مهر 92 13:55
سلام فدات بشم خاله جون پيشاپيش اولين بهار زندگيت مباركه


سلام عزیزم.شما اولین نفری هستید که اولین بهار زندگی نفس منو تبریک گفتید.ممنون.در یاد ما ثبت شدید
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
2 مهر 92 4:54
کجایی گلم خبری ازت نیست
خوب نمیگی ادم دلش تنگ میشه


ببخش یکمی سرم شلوغه بابت تولد.دل منم تنگیده
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
3 مهر 92 4:08
سلام عزیزم خوبی تولود گل پسر نازنینم از حالا مبارک باشه
پلیز خصوصی


سلام عزیزم.ممنون.مرسیییییییییی.
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
3 مهر 92 11:18
گلم خصوصی داری


ممنون عزیزم....
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
3 مهر 92 11:19
دوست جونم یادم رفت رم رو برات گذاشتم خصوصیش کنم. لطفا تائیدش نکن. مرسی


چشم عزیزم.بازم ممنون.
مامان ماهان
3 مهر 92 22:49
فقط چند ساعت به تولد زيباترين گل هستي مونده مباركه خاله جونم


ممنونم مهربونــــــــــــم واقعا شرمنده میکنی ما رو
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
4 مهر 92 2:16
سلام شب به خیر عزیزم خوبی امیر حسین جون خاله خوبه الهی فداش شم که تولودشه عزیزم بیداری


سلام عزیزم.شب شما هم بخیر.امیرحسین هم خوبه ممنون.مرسی خاله زهرااااااا.معلومه که بیدارم آخه مگه میشه جغد شب بخوابه؟
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
4 مهر 92 2:32
عزیزم نمیدونم میدونی یا نه من عادت دارم جواب کامنت ها رو همون جا تو وبم میدم گفتم که هم بخونی و هم ناراحت نشی که جواب ندام


بله میدونم زهرا جونم.خوب کاری میکنی.منم همیشه تو وبم جواب میدم. حرف بی جواب خوشم نمیاد.مرسی گلم.
مامان ماهان
4 مهر 92 13:18



ممنون عزیزم دوست خوبم.یک دنیــــــا ممنون
مامان كياراد
4 مهر 92 21:47
تولدت مبارك گل پسري اميدوارم صد ساله بشي و هرسال اين روز قشنگ را كنار عزيزانت جشن بگيري...


ممنون خاله جون.مرسی بابت دعای قشنگت.
مامان ماهان
5 مهر 92 0:08
سلام دوست دارم عكس هاي تولد شكلاتم رو ببينم
ببوسش آبدارم ببوســـــــــــــــــــــ


ممنون عزیزمممممممممممم.سعی میکنم زود آپ کنم
مامانی درسا
5 مهر 92 2:08
عزیزم تولدت هزاران بار مبارک انشاالله همیشه شاد باشی و سلامت


یک دنیا ممنون عزیزم.مرسی که به ما سر زدید
نی نی دانلود(مامان علیرضا)
5 مهر 92 11:52
سلام عزیزم
تولد تو هم با پسر منه
تولدت مبارک خاله


سلام گلم.وای چه خوب.تولد علیرضای عزیزم هم مبارک باشه.ممنون خاله جون.
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
6 مهر 92 11:14
سلام عزیزم عکس امیر حسین و تو پست ثابت دیدم ماشالله خیلی بزرگ شده کیکش خیلی قشنگه
الهی تولود 120 سالگیش
تولود تولود تولودت مبارک مبارک مبارک تولودت مبارک بیا شمع ها رو فوت کن که صد سال زنده باشی


سلام عزیزم.چشمهات قشنگ میبینه مرسی.ممنون زهراجونــــــــــــــــم
مامان حنانه زهرا
7 مهر 92 12:32
ای جونم عزیزدلم .ناراحت شدم مامانی گل پسرمون سوخته
وای عزیزم میدونم چی میگی منم گاهی وقتا طاقت نمیارم ومحکم کحکم دخملمو بغل میگیرمو بوسش میکنم .بیچاره گاهی وقتا گریش میگیره


مرسی خاله جون.امان از دست ما مامانها.تقصیر ما نیست این بلا سرشون میاد تقصیر خودشونه که انقدر جیگر و نازن.
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
8 مهر 92 4:02
مرسی گلم که جواب دادی چند نفری بهم گفتن وبم خیلی سنگین بالا میادامارم هم خیلی کم شده برای همین پرسیدم
نه دیگه رمز نداره اما تنظیماتش بهم خورده مینویسه اوازک


خواهش میکنم عزیزم.اگه یکم از شکلک ها و این جور چیزها کم کنی شاید سرعت بالا اومدنش بهتر بشه.
سوده مامان مهیار
10 مهر 92 2:56



ممنون عزیزم