غذای کمکی 5 .لطفا گرسنه این پست رو نبینید.
سلام عشق مامان خوبی وجودم؟ امروز شما 14 ماهگیت تمام شد جیگرم.کارهای زیادی انجام میدی و کلی دلبری میکنی.خیلی راحت ماما و بابا میگی،البته از صبح تا شب فقط راه میری و ماما میگی بعضی وقتها هم به بابا میگی ماما.وقتی یه چیزی بخوایی کلی حرص میخوری و جیغ میزنی و دستمونو میگیری میبری پیش چیزی که میخوایی تا بهت بدیم.کلا خیلی راحت تر از قبل منظورتو بهمون میرسونی.کوسن های رو تخت رو بیچاره کردی مدام با اون قد کوچولوت و دستهای کوچولوت میاریشون پیش منو بهم میفهمونی که من بگیرم دستم و شما خودتو پرت کنی روش و کلی میخندی. قربون خنده هات.....
هر چیزی که مثل گوشی تلفن باشه،از جمله کنترل لوستر، کنترل تلوزیون ،جعبه عینک مطالعه بابا و غیره.. میگیری سمت گوشت و میگی 《أیو》.وقتی میگم امیرحسین دستتو بده بریم بیرون، دستهای کوچولوی خوشملتو میگذاری تو دستم،فدات بشم.هر وقت شیر بخوایی بهم میگی مه مه.وقتی غذا بخوایی 1 بار میگی مح《البته این مح واسه غذا رو بابا یادت داد،اوایل بهت میگفت بیا به به بخور و باهات بازی میکرد تا غذا بگذارم دهنت،بعد شما 1 بار بعد از به به گفتن بابا،گفتی مح مح.از اون موقع دیگه ما هم به غذا میگیم مح》......
.وقتی بابایی رضا سرکارِ،بهت میگم بابا کو؟انقدر دستتو خم میکنی به نشانه نیست که دلم میخواد قورتت بدم نفسم و تند تند ماچت میکنم.دوست داری از صبح تا شب فقط باهات بازی کنم،اگه برم غذا درست کنم یا جلوی سینک باشم انقدر پاهامو میکشی و گریه میکنی که کار نکنم و بیام باهات بازی کنم.......
وقتی میخوام غذاتو میکس کنم دکمه میکسر رو خودت میزنی و کلی میخندی،قربونت بشم دیگه مستقل شدی و خودت واسه خودت غذا میکس میکنی.این ماه بلاخره عادت کردی وقتی تلویزیون روشنه بخوابی و کلی منو خوشحال کردی،چون وقتی میخوابیدی تمام خونه باید در سکوت مطلق بود تا شما میخوابیدی.ولی همچنان با صدای آیفون وموبایل و تلفن خونه بیدار میشی......
.چند وقت پیش یه مطلبی در مورد زود حرف زدن بچه ها خونده بودم که چیزهای جالبی نوشته بود و یکیش هم این بود که مادر توی خونه زیاد حرف بزنه حتی اگه بچه گوش نده، و وقتی میخواد هر کاری انجام بده،اون کار رو توصیف کنه.بخاطر همین از صبح تا شب من در حال شعر خوندن و حرف زدنم که بعضی شبها دیگه صدام میگیره و حتی نمیتونم برات لالایی بخونم .جو گیر شدم دیگه مادر ، اما خداییش اینکار جواب داد.بعد از دو روز انقدر بامزه و مالیخولیایی و تند تند یه چیزهایی میگی..... تازه خوشت هم میاد و کلی میخندی.و من بسیار خرسند شدم و همچنان از صبح تا غروب حرف میزنم،تمام کارهایی رو که تو خونه انجام میدم برات توضیح میدم و مثلا میگم مامان داره غذا درست میکنه،الان میخوام پلو درست کنم با دونه های قشنگ برنج که سفیدن و سفت.وهزارتا چیز دیگه.و توی اون مطلب هم نوشته بود که همه چیز رو با توصیف کردن به بچه ها آموزش بدید،مثلا اگه میخوایم اسم توپ رو ببریم و نشون بدیم، تنها به اسم توپ اشاره نکنیم و بگیم این اسمش توپه، گردِ،و.... نفسم اینها رو برات نوشتم که بعدا به بچت یاد بدی،هرچند تا اون موقع انقدر پیشرفت و ژنتیک ها جهش پیدا میکنه که فکر کنم بچه بدنیا بیاد بگه هلو مامی اند دَدی! !!! واالله......
《این مطالب خوبو از وب بسیار مفید آرسام جون و کیاراد جون خونده بودم》.....
.فدات بشم که همچنان هیچ علاقه ای به تلویزیون نداری و اگه خودموبکشم که 1 دقیقه پاش بشینی و نگاه کنی بیفایده ست.در عوض عاشق خودکار و برگه های چرک نویس بابایی.تا خودکار بدم دستت تند از رو مبل میری بالا و میخوایی جزوههای دانشگاه بابا رو خط خطی کنی.دیشب روان نویس بابا رو از دستش گرفتی و کلی برگه که بهت داده بودمو خط خطی کردی و برگه ها رو مچاله میکردی، یکدفعه ساکت شدی!!! دیدم دهنت و دستات پر از خون شده!!!! مردم از ترس جیغ زدم رضا بیا نمیدونم چرا از دهن امیرحسین خون میاد.که بلافاصله متوجه روان نویس تو دستت شدم دیدم بلــــــــــه سرش رو در آوردی و تو دهنته و تمام جوهرش رو هم نوش جان کردی......
. خلاصه کلی کارهای دیگه انجام میدی که الان یادم نمیاد، حالا بریم سراغ خوراکی های شما......
.. اول بگم که کلی از عکس های سوپ ها و خوراکی هات رو بابایی اشتباهی پاک کرد.... قربونت بشم که عاشق آب انار و لیمو شیرینی...چند روز پیش خورش آلو اسفناج درست کردم به پیشنهاد زهرا جون مامان ایلیا،که کلی خوشمزه شد و در کمال نا باوری شما کلییییییی ازش خوردی و خوشت اومد.خورش آلو و بامیه هم دوست داری فکر کنم چون این 3 غذا حالت لیزی دارن و توی دهنت سر میخورن و نرم هستن خیلی دوست داری،عاشق ترشیجاتی ،مخصوصا لواشک رولی! قربونت بشم که وقتی مشمای این ترشیجات مامان راحیلو میارم پیشت تند تند همشو خالی میکنی تا لواشک رولی رو پیدا کنی و میای پیشم و کلی غر میزنی تا برات بازش کنم و بدم بخوری.کلی هم قیافتو کج و کوله میکنی از ترشیش ولی نمیدونم چرا بازم اصرار داری که بخوری ولی شرمنده یه کوچولو بیشتر بهت نمیدم هنوز زوده هله هوله بخوری،هرچند عاشق چیبس و پفک هم هستی چون مزه ی نمکی دارن و البته من همه چیز رو بهت میدم تا تست کنی ولی چون مضر هستن فقط یه کوچولو بهت میدم...اینم هنر دست مامان راحیل برای بار اول بدک نبود.اما کارسختیه ژله تزریقی..... فرشته کوچولو لثه هات ورم کرده، باید منتظر دندونهای جدیدت باشیم. بقیه ادامه مطلب...
برای گل من از دنت زعفرونی و شکلاتی استفاده کردم به جای خامه و رنگ خوراکی به امید اینکه امیرحسینم بخوره ولی از قسمت صورتی یا همون بستنی و ژله آلبالو خوشش اومد.
ولی خودمونیمها امیرحسین،من خودمم نفهمیدم این وب آشپزیه، وب خاطرات منو باباست《اون رمزدارها که برات مینویسم》 یا وب شماست! کلا به اسم عیسی تو شکمم موسی شده دیگه،.... ببخشید مامان جون،دوست دارم اینجا هرچه میخواهد دل تنگت بگو باشه!. چون تو هم مثل همه بچه ها بزرگ میشی و تمام کارهاتون مثل همه و شاید تنها فرقش زمان انجام کارها باشه.پس دوست دارم به غیر از روایت روزگار رو به رشد شما و رو به پیری ما چیزهای دیگه هم بنویسم.پس بزرگ شدی نگی مامان این دستور ژله دیگه به چه درد من میخوره که نوشتی..اوکیییییی؟
وممنون از مونس جون مامان دوقلوهای نازم 《امیرعلی و ایلیا》که بعد از دیدن ژله هایی که برای تولد کوچولوها درست کرده بود،به سرم زد که من هم درست کنم،حتما به وبشون برید،پست تولد نینیهاش.ژله های بی نظیری درست کرده و حتماهم تبریک بگید و رسم ادب رو بجا بیارید،باشه؟mounes_vahid.niniweblog.com توی لینک دوستان وبمون فکر کنم ششمی باشه .
اینم عکس دلمه قبل از عمل یعنی قبل از پخت... عکس بعد از پختشو ندارم،چون جهت خوردن به تاراج رفته بود قربونت بشم که برنج توش و سسش رو خیلی دوست داشتی.
اینم خورش آلو اسفناج که در کمال نا باوری منو بابا رضا تمام محیط و مساحت این بشقابو خوردی البته بدون اون گوشتهای بوقلمونش.نوش جونت عزیزم که عاشق ترشیجاتی و چون با آلو حسابی ترش شده بود و کلا یه حالت نرم داشت خیلی دوست داشتی،همیشه موقع غذا دادن بهت من با قاشق پر از سوپ کل خونه رو دنبالت راه میام و کلی بازی میکنیم تا غذا بخوری ولی واسه این انقدر بامزه بعد از خوردن اولین قاشق اومدی پیشم نشستی و اگه یه لحظه مکث میکردم تو دادن غذا غر میزدی و یه داد محکم که یعنی بهم بده.الهی دورت بگردم کلی کیف کردم که دوست داشتی، سرشار از آهن بود گلم نوش جونت.و ممنون از زهرا جون مامان ایلیا شیرین تر از عسل که منو به هوس انداخت که این غذا رو بپذم.
دوناتهای خوشمزه و تازه که شما اصلا دوست نداشتی.......
و دوتا کیک مامان پز که با پودر کیک درست کردنش راحت بود و سریع به امید اینکه حداقل اینو بخوری ولی بازم خوشت نیومد ،قربونت بشم که اصلا شیرینیجات دوست نداری فقط ترش مزه و نمکی،همینه باربی موندی فدات شم...
و خداحافظ سرلاک و سانستول.جایگزینش دوباره فرنی و بعد از 1 سالگی ویتان برات تجویز شد....
آب انار که عاشقشی .....اول انار رو کلی مورد بی مهری قرار میدم و به شدت از همه جهات بهش فشار وارد میکنم و وقتی حسابی له شد،با چاقو یه سوراخ خیلی کوچیک ایجاد میکنم و سمت ظرف مورد نظر حسابی آبشو میگیرم برات و با سرنگ بهت میدم بخوری .... و واقعا دوست داری،دقت کن بازم ترش مزه ها رو دوست داری....نوش جونت.....
. وآب لیموشیرین و پرتقال که اینم خیلی دوست داری....
فدات بشم که شکلات تلخ دوست داری ببین یه پا شکلات آشام شدی واسه خودت .ومپایر من عاشقتم...
و اما کراکر های کنجدی که یه مدت بدجوری دوست داشتی و گیر داده بودی به خوردنش ولی الان متعادل تر میخوری. خیلی دوستداری بگیری دستت و خودت بخوری وقتی با دندونهات یه تیکشو میشکنی و ادامش از دهنت بیرون میمونه با کف دستت هلش میدی تو دهنت که کلی از اینکارت خندمون میگیره و حسابی ماچ و بوسه بارون میشی....
و کرم کنجد که اینم دوستداری.....
چیپس و لواشک رولی که ازشون نمیگذری و وقتی دستم ببینی کلی جیغ میزنی تا بهت بدم و شرمنده یه کوچولو میخوری...
امیرحسین و هله هوله های مامان بابا....
اسفناج و کلم بروکلی به ترکیب سوپهات اضافه میشه و هر دوش رو دوستداری....
شیرخرما《پوست خرما رو جدا میکنم و خرما رو با چنگال له میکنم و بعد شیر اضافه میشه》 که اصلا دوست نداری ولی شیر عسل دوست داری....
اول برات ماهی قزل سالمون میگرفتم اما الان ماهی هامور و سرخو... ماهی رو بخار پز میکنم و سیب زمینی و پیاز و هویج رو جدا میپزم و بعد میکس میکنم و نوش جونت نفسم....
این غذا رو هم دوست داری البته آبش رو چون با رب اناره و ترش....《نحوه پخت:پیاز سرخ میکنیم ، مرغ رو باش تفت میدیم تا رنگ مرغ عوض بشه ،بعد ادویه خورشتی و زردچوبه و فلفل سیاه یا سفید به دلخواه اضافه میکنیم و با 1 لیوان آب و رب انار روی شعله خیلی ملایم میپزیم..... یه قابلمه دیگه رو پر از آب میکنیم و میگذاریم جوش بیاد...کلم بروکلی هایی که خرد کردیم و پوست ساقه هاشو گرفتیم و شستیم رو میریزیم توی آب جوش،و تایم میگیریم که فقط 5 دقیقه توی آب درحال جوش باشه و درشون میاریم《با این روش پخت بروکلی ها سبز سبز میمونن،و اگه خواستیم میتونیم بعد از سرد شدن فریز کنیم》وقتی مرغ کامل پخت و نصف لیوان آب توی قابلمه باقی موند گوجه سبز 《که من وقتی فصل گوجه سبز باشه درشت هاشو فریز میکنم برای غذا》رو اضافه میکنیم.میزانش هم به دلخواه، و بعد کلم بروکلی ها رو روی خورش میچینم وقابلمه رو میچرخونم که بدون هم زدن خورش، آب خورش به کلم ها بخوره و مزه دار بشن و تا آخر پخت اصلا خورش رو نباید هم زد چون بروکلی ها له میشن و میگذاریم یکم دیگه بپزه با همون شعله ملایم و آب این خورش باید خیلی کم باشه و با پلو سرو بشه، نوش جون.....》البته اگه مقداری هم آب قلم اضافه بشه خیلی بهتره و گاهی اوقات من قارچ رو که ریز اسلایس کردم اضافه میکنم که اون طوری هم خوشمزه ست.این غذا کلا یه غذای 《من در آوردی》میباشد. یعنی من از خودم ابداع کردم...یادش بخیر امیری قبل از اینکه شما پاهای کوچولوتو تو زندگیمون بگذاری.همیشه از این غذاهای اجق وجق درست میکردم و متنوع....اما الان اصلا حوصله این کارها رو ندارم....
...بستنی خوران،.... گاهی دوست داری و گاهی نه.....
کنجد عسلی هم دوست داری...
و اما یه عصرونه پاییزه و زمستونه که از مادر شوهری یاد گرفتم و شما هم خوب میخوری،فقط تنها اشکالش بخارپز کردن کلم ِ که بوی نامطبوعی داره اگه توی تخم مرغ زعفرون بریزیم بهتره و کلم نباید خیلی بخار پز بشه که له بشه،فقط باید در حد نرم شدن باشه البته نه خیلی....و حتما در همون اندازه ای که میخورید درست کنید که اگه بمونه،چه بخار پز شدش و چه پختش اصلا به درد خوردن نمیخوره،خلاصه خیلی فوت و فن داره.قطعه های کلم هم تقریبا باید کوچیک باشه که کاملا به تخم مرغ آغشته بشه.و فلفل هم حتما بزنید من فلفل سفید زدم که خیلی خوشمزه ست
چون به گرمی گردو و کلا بادام هندی حساسیت داری و وقتی میخوری تمام بدنت دون دون قرمز میشه مثل کهیر ،از مغزهایی که میخوردی حذف شد و تخم آفتابگردون اضافه شد با این حال اگه بازم یخورده زیاد بریزم تو فرنیت دور گردنت دون دون قرمز میشه....
همشون نوش جونت، البته یه وقت فکر نکنی اینها رو به سادگی میخوری،با هزار مکافات و دنگ و فنگ و چند بار از دهنت بیرون ریختن میخوری...دوست داریم و بوس...اینم دست و دهن شما که با جوهر قرمز شده...