《15 ماهگی》
سلام عزیزم.جیگملم.امروز
92/9/7 《شما 1سال و دو ما و دو روز سن دارید》میخواستیم شام بریم بیرون اماده رفتن بودیم من داشتم در خونه رو قفل میکردم و که یه صدای وحشتناکی شنیدم و بعد هم گریه شما.... مردم از ترس،برگشتم دیدم شما افتادی.... بابا میخواسته کفش پاش کنه و شما رو چند لحظه میگذاره رو پله بایستید و از اونجایی هم که شما یه جا بند نمیشی اومدی جلو که بابا بغلت کنه و از 1 دونه پله افتادی،قربونت بشم که چقدر گریه کردی پیش چشمت بدجوری قرمز شد و پیشونیت یکمی ورم کرد،خدا رو شکر که اتفاق بد تری نیفتاد،رفتیم پایین و توی کوچه و یخورده آروم شدی بعد برگشتیم و توی پارکینگ سرت خورد به دیوار و دوباره گریه کردی و ما هم کلا از شام بیرون منصرف شدیم و دوباره رفتیم توی کوچه و یکمی قدم زدیم و توی بغلم خوابت بردو برگشتیم خونه....
92/9/8 جمعه بود و بعد از چند ماه رفتیم خونه مامان پری،اصلا از بغل منو بابا پایین نمیومدی و دوست داشتی بری روی میز غذا خوری! بابا یه طرف میز و مامان پری یه طرف دیگه ش و شما هم روی میز نشسته بودی و رومیزی رو به طرف خودشون میکشیدن و شما هم اون وسط حسابی کیف میکردی که مامان پری محکم رومیزی رو کشید و شما با صورت خوردی به میز و بازم گریه وحشتناک،بمیرم برات دندونت لب بالاییتو پاره کرد و کلی خون اومد و لبت ورم کرد که بعد از دو روز هنوز ورم داره و اذیتی.قربونت بشم که انقدر بلا سرت اومد.کلی صدقه دادیم و برات اسپند دود کردیم.الهی همیشه سالم باشی گلم....
92/9/9 چند روز پیش زنگ زده بودم به موسسه محک و درخواست قلک دادم و امروز برامون فرستادن. پرش میکنم به امید سلامتی برای همه بچه ها و شما....
..قربونت بشم نمیدونی چقدر خوشحالم از اینکه دیگه داریم راحت باهم حرف میزنیم و کلی بلا و خوردنی شدی..آبان ماه هم بردمت برای سنجش بینایی و گفت خدا رو شکر هیچ مشکلی نداری،البته قبلش از.... چند روز دیگه هم وقت دکتر دندون پزشک داری و برای چکاب میبرمت و دیگه هر 6 ماه میبرمت فدای 8 تا دندونت بشم من،از بعد از 1 سالگی هر شب با مسواک انگشتی برات مسواک میزنم و تا صبح از شیر خبری نیست،چون شیر شبانه هم باعث پوسیدگی دندون میشه....
92/9/12 عصر رفتیم دکتر دندون پزشک،برای چکاب دندونهای کوچولوت. چون کوچولو بودی من نشستم روی یونیت دندون پزشکی و شما هم بغل من.فدات بشم که پسر خوبی بودی.خانم دکتر پرسید شیر شبانه چند وعده میخوره؟گفتم هیچی... از 1 سالگی به بعد برای جلوگیری از پوسیدگی دندونهاش اصلا بهش شیر ندادم..... به نشانه تحسین سرشو تکون داد.....پرسید مسواک میزنی براش؟گفتم از 1 سالگیش هرشب... پرسید همکاری میکنه؟گفتم بله.... حسابی از شما خوشش اومد گل پسرم.قطره آهنو پرسید،که گفتم،ویتان میخوری، ولی بعد از خوردنش آب بهت میدم و با گاز استریل دندونها و لثه هاتو پاک میکنم.دندونهاتو نگاه کرد گفت هیچ مشکلی نداره و احتمالا دندونهای آسیاب یا 《کرسی》بالا اول در میاد بعد نیش ها و بعد هم پایینی ها....حالا ببینم پیشگوییه دکترت درست از آب در میاد یا نه.خخخخخخخ
. در مورد خمیر دندون ازش پرسیدم که گفت خمیردندونی باید باشه که بدون فلوراید باشه.و روش نوشته باشه فلوراید free....اسم یه خمیردندون رو هم گفت《first tooth》 و درمورد ژل دندون گفت خیلی کم استفاده بشه و قطره استامینفن و شیاف که از چند نفر شنیده بودم،پرسیدم، که گفت اصلا استفاده نکن بچه کوچیکه و اصلا خوب نیست انقدر دارو مصرف کنه ...به همه بچه ها که از اتاقش می اومدن بیرون یه چیزی هدیه میداد و دستیارش گفت بادکنک نداریم.!!!! به بچه های این سنی بادکنک میدیم که تمام شده،...گفتم مهم نیست عزیزم و میخواستم از اتاق بیام بیرون که خود خانم دکتر گفت به پسر به این ماهی که نمیشه جایزه نداد،و 1 کتاب کوچولو به شما داد و گفت مامانش براش بخونه....خداحافظی کردم و شما هم بای بای کردی......قربونت بشم که کلی دکتر کیف کرد از اینکه انقدر آقایی و کلی هم از من خوشش اومد که انقدر هواسم به دندونهات هست.......
فدای تو بشم که پیشونیت سیاهه!!! از بس به در و دیوار میخوری،مدام تند تند راه میری و میافتی و سرت میخوره به دیوار و کبود میشه،جای قبلی خوب نشده،یه جای دیگش کبود میشه.....بعد از 1 ماه سی دی بلاگ، نی نی وبلاگت به دستم رسید.جالبه و خوشم اومد.فقط بدیش اینه که پست ها برعکس توش هستن یعنی پست تولدت که آخری توی وب بوده،تو سی دی ها اولیه....بقیه عکسها ادامه مطلب ......
نفسم چون هنوز کامل موهات در نیومده و هوا سرده وقتی از حمام میارمت بیرون این روسری بچگیت رو دور سرت میبندم و بعد سشوار ....
و بعد هم کرم دست و صورت و لوسیون....
فدات بشم،چشم و لب آسیب دیدت ....
چند روز پیش داشتم لباسهای شسته شده رو روی رخت آویز میگذاشتم و وقتی کارم تمام شد صدای لگن ماشینو شنیدم و زود اومدم پیشت ببینم چکار میکنی که با این صحنه روبرو شدم ....
بیچاره کردی این ماشینو اگه پا داشت از خونمون در میرفت ....روزی 100 بار درشو باز و بسته میکنی و دکمه هاشو میزنی...من نمیدونم چه جذابیتی برات داره که ول کنش نیستی....
بساز و بریز.....با دست ...با پا.... با کفگیر....
عکس بالا رو ببین...البته زیاد معلوم نیست داری با کفگیر برج رو خراب میکنی....
اینم یه مدل دیگه که با پا خرابش میکردی.....
و اما ماشین بازی که بابا یادت داد و هر وقت روی زمین هلش میدی بابا باید مدام بگه(قان، قان) و اگه یه لحظه نگه !!! میای پیشش و جیغ میزنی تا قان قان بگه و دوباره بازی کنی....
.
ایم آخر قان قان بازی که گریه کردی.....
این هم قلک محک ..... و ژل جدید دندونت.....
کتاب داستانی که دکتر دندون پزشک بهت داد...
قبلا گفته بودم که تا میخوام توی آشپزخونه کار کنم کلی جیغ و گریه و پاهامو کشیدنو.....انجام میدی،یادته؟ حالا یه راهکار واسش پیدا کردم که مقداری خطر ناکه ولی چاره ای نیست، !!!! میگذارمت روی کابینت و کارهامو انجام میدم و شما هم ساکتــــــــ مثل یه پسرخوب.......
انقدر این چراغو روشن خاموش کردی که بابا پریزشو کامل چسب زد!!!! دیگه نمیتونی روشنش کنی.فدات بشم که صبح تا چشمتو باز میکردی میرفتی رو مبل و تند تند خاموش روشن......
وروجک من...
یه عکس از شام غریبان...تنها شبی که بیرون رفتیم توی اون ایام....
این دو سال که شما بدنیا اومدید ما اصلا محرم بیرون نرفتیم چون هم سرده هم یه دلایل دیگه که جاش نیست اینجا بگم....فقط اینو بهت بگم که وقتی خواستی برای امام حسین(ع) عذا داری کنی. درست این کار و انجام بده و جای درستی برو نه هر جا، نه تو کوچه دنبال لبو و باغالی!!!!
این عکس مال اوایل کچل شدن شما بود که عکسشو نذاشته بودم....