امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

امیر حسین کوچولو نفس ما

شیطنت های روزهای پایانی 1 سالگی.عکسهای آتلیه.

1392/7/2 3:56
نویسنده : مامان
1,401 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان خوبی وجودم فدای ذره ذره وجودت بشم من. این روزها کارهای بامزه زیاد انجام میدی نفس ،مثلا وقتی بالشت دور و برت باشه و خوابت بیاد فوری چهار دستو پا میری سمتش و سرت رو روش میگذاری انقدر با مزه اینکارو انجام میدی که دلم میخواد قورتت بدم.هر وقت هم که خوابت بیاد انقدر بامزه با پشت دست چشمهاتو میمالی و انگشتتو تو گوشت میچرخونی و نق میزنی که باعث میشه کلی بوست کنم و تو بغلم بگیرمت و بچلونمت......

.لثه هات خیلی میخواره و مدام انگشت اشارت تو دهنته فدات بشم...هروقت کاغذ میبینی فوری میگذاری دهنتو ملچ مولوچ میکنی،از جعبه های پماد ها  هم نمیگذری جیگر طلای من.........

از صبح تا شب کلی با هم بازی میکنیم.خونه سازی :که من مدام میسازم و شما خراب میکنی،تاب بازی:که یه شئ جلوی پات میگذارم و تاب که میخوری کلی تلاش میکنی پاهای کوچولوت بهش برسه و بندازیش و کلی تشویقت کنم و برات دست بزنم و دوباره و دوباره و دوباره..توپ رو به سمت همدیگه قل میدیم و شما اکثرا محکم میزنی زمین تا قل بخوره بیاد سمت من.نمیدونی چقدر از اینکه تو هستی،میخندی،سالمی ...... خوشحالم و شاکر....

.جیگر مامان میدونی چه لحظه ای من کلی ذوق میکنم؟وقتی بعد غذا خوردنت معده ت میاد جلو!!! انقدر بامزه میشی شکم در میاری........

.همچنان درگیر لباسشویی هستی از برق کشیدمش از بس خاموش روشنش کردی.ولی درشو نمیدونم چکار کنم.مدام باز و بسته ش میکنی.انقدر باهاش کلنجار رفتی تا یاد گرفتی چطور درشو باز کنی. وقتی ظرف میشورم پاهامو میگیری و میکشی عقب و خودتو میچسبونی به کابینت و رو پنجه پاهات می ایستی که قدت بلند بشه و کلی کش میایی تا دستت به سینک برسه که بی فایده است ولی بازم به تلاش کردن ادامه میدی.حالا منو تصور کن با چه فاصله ای  و خموده ظرف میشورم و توام مدام غر میزنی عشقم.........

وقتی چیزی رو زیر مبل قایم کنم که بهش دست نزنی، مثلا کنترل ها!! ماشاالله انقدر دقیقی که زود جاشو پیدا میکنی و کلــــــــی کش میای که از زیر مبل درش بیاری فدات بشم......

.٩٢/٧/٣ سلام نفس مامان چند روز دیگه تولد یکسالگی شماست و من حسابی سرم شلوغه،با اینکه تولدت رو تو خونه نمیگیرم ولی درست کردن کارت تولدت که خیلی زمان بربود و فقط شبها میتونستم درست کنم 《وقتی که بیداری دوست داری منم کنارت بشینم و باهات بازی کنم.وقتی مشغول انجام کارهام باشم طوری که نتونم هر 5 دقیقه 1 بار بهت لبخند بزنم و بگم دوست دارم عشقم و تو هم در جوابم بخندی،کلی شاکی میشی و گریه میکنی.منو تصور کن زمانی که دارم ظرف میشورم باید همش سرم کج باشه و باهات حرف بزنم و بعد یکی از پاهامم محکم به در لباسشویی بچسبونم که درشو باز نکنی،داغون شد از بس باز و بستش کردی،من موندم چطور یاد گرفتی درشو باز کنی همش هم سرت توشه و صدا در میاری و با دستت میزنی به لگنشو سرو صدا میکنی،یکبار وقتی تو این حالت بودی و من در حال ظرف شستن بودم و نتونستم حریفت بشم که نری سراغش، بابا آروم اومد پشتت و یکم تکونت داد انقدر هول شده بودی و ترسیدی و میخواستی سریع سرتو از توش در بیاری که نتونستی!!!آخه هول شده بودی و میخواستی بدون اینکه خم بشی سرتو از توش بیرون بیاری.بمیرم برات کلی خندمون گرفت و بابا سرتو خم کرد و اومدی بیرون قیافت حال و هوای گریه کردن داشت ولی وقتی دیدی ما داریم میخندیم شما هم خندیدی،عشقمی نفسم. 》خلاصه روبان دستمال بشقاب و خرید هدیه واسه بچه های جشنو خورده کارهای دیگه خیلی وقتمو گرفت... یه حس جالبی دارم چون تولدت تو خونه نیست و از 25 شهریورکه بابا زنگ زده و تالار و غذا رو رزرو کرده و ازآتلیه عکسهاتو گرفتم و کیکو سفارش دادم و بعد خودمون هم که میزبانیم میریم اونجا و ازمون پذیرایی میکنن ،نخندی بهم مامان جان ولی حس عروسی دارم.انگار میخوام واست عروسی بگیرم نه تولد.چه حس خوبیه .ولی تفاوت خوبش با عروسیت اینه که بعد تموم شدن جشن بازم مال مایی مال خود خودمون،نه مال زندگی خودت! ای بابا اینم میگذره و چشم رو هم بگذارم اون روز هم میرسه.روزی که مال زندگی خودت باشی مال خانمت.فدات بشم دلم ضعف کرد واسه بزرگ شدنت.مامانی امیرحسینم جونم عشقم بهم قول بده که همیشه خوشبخت باشی و شاد و سلامت و موفـــــــق.تا بهت افتخار کنم،به داشتنت.《فلش بک:روز دومی که بدنیا اومدی و اومدیم خونه ،میخواستم باد گلوت رو بگیرم که تو بغلم خوابیدی مامانم گفت من میرم بیرون بچه رو بگذار کنارتو بخواب، یکم استراحت کن. گفتم باشه و مامان رفت و در اتاق و بست و بعد 1 ساعت اومد ببینه هنوز خوابم یا نه که وقتی منو دید تعجب کرد گفت چرا نخوابیدی؟یک ساعته واسه چی زول زدی به بچه؟بگذارش پایین تنش خسته شد.گفتم نه، دلم میخواد همش نگاهش کنم ، و بغلم باشه،مال خودمه،نمیگذارمش پایین.قیافه مامان دیدنی بود پر از خنده و این علامت! !!!! گفت باشه بابا. انگار گفتم مال همسایه است.و حرف منو  تکرار کرد《مال خودمه،مال خودمه》و دوتایی کلی خندیدیم.عاشقتم امیرحسینم هنوزهم وقتی خوابی انقدر نگاهت میکنم که حساب دقیقه ها از دستم در میره و روزی هزار بار خدا رو بخاطر داشتنت شکر میکنم.باورم نمیشه یک سال از بدنیا اومدنت گذشته.باورم نمیشه چه روزهای سخت و خوشی رو کنار هم گذروندیم.یک سال از با هم بودنمون از فرصت کنارت بودن کم شد. خیلی دوست دارم نفس خیلی.عاشق کارهاتم، عاشق همیشه لبخند زدنت عاشق خنده هایی که خودتو باهاشون لوس میکنی و دندوناتو رو هم فشار میدی و لبخند لوس بامزه تحویلم میدی انقدر خوشگله که حد نداره حیف دوربینو میبینی تغییر پوزیشن میدی.عاشق گریه الکی هاتم نفس یه بار انقدر گریه الکی کردی و من روده بر شده بودم از خنده و ولکن نبودی که یه لحظه شک کردم که نکنه واقعا طوریت شده که بعد از وا رسی و قلقلک دیدم نه بابا شما زرنگ تر از این حرفهایی عشقم.دیونه وار دوست دارم نفسم.

.بخاطر اینکه میخواستم روی کیک تولدت عکس خودت چاپ بشه ، و از عکس های آتلیه بار قبلت راضی نبودم دوباره رفتیم آتلیه البته این یکی پرسنل خیلی با حوصله و خوبی داشتن و عکسهای خیلی قشنگی ازت گرفتن .یکیشو بزرگ چاپ کردیم و بقیه هم یک سایز مثل هم. وقت عکس گرفتن همش خمیازه میکشیدی و به شدت خوابت می اومد.هرکاری میکردم نمیخندیدی،اصلا هیچ توجهی نمیکردی.هرچی بالا و پایین پریدیم بی فایده بود.تا اینکه قلقلک به دادمون رسید!وقتی قلقلکت میدادم یه لبخند بامزه تحویلمون میدادی که خیلی هم زود کمرنگ میشد و از بین میرفت.یه مبل قرمز کوچولو بود که خیلی ازش خوشم اومده بود دوست داشتم روش دراز بکشی و عکس بگیریم اما تا مینشستی و ازت دور میشدیم فوری پا میشدی و چند قدم میرفتی و می افتادی خیلی این کارت بامزه بود عزیزکم.و تلاشهای ما برای این ژست بی فایده بود.خلاصه خودت دور زدی و لبه مبل رو گرفتی و لبخند زدی.عاشــــــــــــــــــق این عکس شدم واسه همین این یکی رو دادم بزرگ کردن.بقیه عکسهات نفسم ادامه مطلب.نفسم

نفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسمنفسم

از عکس خوشگله دوتا کوچیک چاپ کردیم واسه مامان بزرگها.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (26)

طاهره
10 مهر 92 8:26
سلام راحیل جونم مبارک باشه ایشالله هزار ساله شه زیر سایه شما ایشالله هر چه زودتر سرما خوردگیشم بهتر بشه براش اسفند دود کن خیلی جیگر شده بخصوص با اون لبخند شیرین و معصومانش خوش باشین


سلام طاهره عزیزم.ممنون.مرســــــــــــــی.انشاالله.چشم حتما.مرسی گلـــــــــــــم.
مامان حنانه زهرا
10 مهر 92 12:49
مامانی کارای بازمزش به کنار من عاشق عکساش شدم خیلی نازه قربونش برم
من عکسای لختیشو خیلی دوست دارم


ممنون گلم.منم همینطور عزیزم.
مامان ماهان
10 مهر 92 23:08
سلام دوست گلم چه عكسهاي خوشگلي خيلي زيبا بودن مخصوصا از يكيش خوشم اومد و دندون هامو رو هم فشار دادم عكس
شــــــــــــــــيـــــــمك امير حسين جونم بود خاله چه شيمك نازي داري دردونه


سلام مهربونم.مرســـــــی.ای جونـــــم.مرسی از لطفت.انتخابت عالی بود شیمکش که میاد جلو کلی کیف میکنم.
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
11 مهر 92 0:24
وای من قربون همه کارات. چقدر عکسات خوشگلن خاله جونم. تو هم عین ارشان ماشین لباسشویی رو ترکوندی. خخخخخخخخخخخ


ممنون شقایق جونم.مرسی خاله مهربون.واقعا ترکونده.نمیدونم چی از جونش میخواد.یه کاغذ گذاشتم لای دسته ش که نتونه بازش کنه،اما انقدر قشنگ تلاش کرد و مقوای تا شده رو در آورد و دوباره درش رو باز کرد. نمیدونستم بخندم یا گریه کنم چون دیگه هیچ کاری به ذهنم نمیرسه که انجام بدم و دست از سرش برداره.
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
11 مهر 92 2:19
ای جانم امیرحسین کوچولو نازنازی من خیلی دوست دارم خاله
چقدر عکسات قشنگ شده عشق من مبارکت باشه
ان شالله عکسهای دومایت
مامانت که از حالا دلش ضعف رفته واسه اون روزا عزیزم صبر داشته باش تازه تولود یک سالگیشه هااا با این روزها خوش باش که تکرار نمیشن تازه از اینجا به بعدش باحاله راه رفتن حرف زدن مخصوصا شنیدن حرفهای قلنبه سلنبه از دهن کوچولوشون
اخ من که دیونه حرف زدن ایلیام
حالا بزار کم مونده اونوقت دیگه واقعا قورتش میدی

ممنون خاله جون منم شما رو دوست دارم.مرســـــی.واقعا درسته.به به دلم بیشتر ضعف کرد با این توصیف هایی که کردی زهرا جون.ممنون
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
11 مهر 92 3:34
میبینم که هنوز بیداری

یادش به خیر مامانم بهم میگفت کرم شب تاب

بعد گاهی برام میخوند من کرم شب تابم شبا رو میتابم روزا رو رو میخوابمدلم براش تنگ شد

داشتم مینوشتم که یادم امد فردا 5 شنبه است دلم یهو لرزید الان بعد 5 دیقه ای میشه دارم بقیه کامنت و تایپ میکنم یهو چشام پر اشک شد و حس کردم مامانم کنارمه خیلی جالبه همیشه این موقعه ها که میشه یعنی دم صبح 5 شنبه یه چیزی باعث میشه یاد مامانم بیوفتم مثل حالا تا دیدم بیداری یاد این حرف مامانم افتادم و یهو فهمیدم که 5 شنبه است






عزیـــــــــــزم.بمیرم واسه دل تنگت.نمیدونم شاید دوست نداشته باشی این کامنت رو تایید کنم.و چون ننوشته بودی من خودم تایید زدم تا هرکسی این کامنت رو دید خواهش کنم ازش تا یه فاتحه یا چندتا صلوات برای مامانت بفرستن.امیدوارم مادرتون همیشه قرین رحمت الهی باشن.دوستای گلم ممنون میشم یه فاتحه یا چندتا صلوات برای مامان زهرا جون بفرستید.یک دنیا ممنون از مهربونی همه شما
مامان ساتیار
11 مهر 92 8:18
هزارهزار ماشاالله امیرحسین جون..
چقدر قشنگ از کارهای امیرحسین جون نوشتی.. و چقد کارهای این نانازیا شبیه به همه..


ممنون گلم.خدا رو شکر که نگارشم خوب بوده.بله دقیقا.انگار همشون زیزاکس همدیگه هستن.
آجی محمدمهدی
11 مهر 92 9:40
سلام خاله جون.چراپس نظرمن برای تبریک تولد ثبت نشده ؟ولی من توی روزتولدش براتون نظرگذاشتم.فکرنکنین که من بی وفاهستما...


سلام عزیزم.نظرتون توی پست تولد هستش که فعلا ثبت موقتش کردم تا کاملش کنم عزیزم.میدونم عزیزم شما لطف دارید یک دنیا ممنون از محبتت.
الهام مامان محیا
11 مهر 92 15:14
به به به چه عکسهای شیک و قشنگی
دست مامان وبابات درد نکنه
شنیدم که سرما خوردی!!!
ای جونم
مامانی سوپ مرغ با پیاز وگوجه ی زیاد و سبزیجات تازه بهش بده که زودی خوب شه قند عسل
حالتون که خوب شد بیا پیشمون


مرسی عزیزمممممم.مرسی خاله جون از راهنماییت.حتما میام.
فرزانه مامان آرین مهر
11 مهر 92 17:45
سلام .چقدر عکس این پسر ناناز شده میبوسمش من همچنان منتظر عکسهای تولدم .



سلام عزیزم.مرســـــــی.سعی میکنم زود بگذارم.
بهار مامانه برسام
11 مهر 92 21:01
مامانی مهربون دستت درد نکنه چه عکسای نازی گذاشتی از عشقم
الهی فداش شم خیلی خیلی ناناسیه این پسر تو رو خدا براش اسپند دود کن
راستی حال گل پسرمون بهتر شد؟؟؟
الهی من فداش شم انقدر خوشمزست این پسری
یه عکس داره سرش رو گذاشته زمین؛دورش بگردم داره گریه میکنه؟؟؟؟ آخه برسام تویه خونه همیشه وقتی لوسیش میزنه بالا و میخواد ناز کنه این مدلی گریه میکنه
انشاالله که مثل عکسای اولیش همیشه خنده رو لبش باشه
چه پسمل خوشتیپیه خدا کفشاش منو کشته با اون دسمال سرش که دیگه نگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
ماشالله به این عسلی پسری
عاشقشم
شما مامان گل هم که مهربون همیشگی منو برسامی
دورت بگردم مهربونم خیلی دوستت دارم

خواهش میکنم عزیزم.خدا نکنه.چشم.ممنون از احوال پرسیتون عزیزم.یکم بهتر شده ولی هنوز خوب نشده.نه عزیزم گریه نمیکنه.وقتی بالش میبینه و خوابش بیاد فوری میره سرشو میگذاره روش و چند دقیقه بعد پا میشه.انشاالله عزیزم.مرسی عزیزم چشمات قشنگ میبینه.مرســــــــــــــی مهربونم.فدات بشم که همیشه ما رو شرمنده میکنی .یه دنیا دوست دارم.
بهار مامانه برسام
11 مهر 92 21:03
مرسی مهربون همیشگی که لطف میکنی و به ما سر میزنی
قربون محبتت
گلم اون من نیستم...اون خانم مامانمه که وایستاده و مواظبه برسام فسقلیه.
چشم مهربونم من برسام رو از طرف شما خاله ی عزیز و مهربون میبوسم و شما هم قول بده امیر حسین گل ما رو ببوسی که عشق منه این ناناس پسری
دورت بگردم که انقدر عزیزی و مهربونی
خدایی من تو رو نداشتم چی کار میکردم......وای فکرشم نمیخوام بکنم
خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم که منو لایق دوستی با یکی از فرشته های مهربونش دید
قربون خودت و دل مهربونت
گلم من همیشه دلم هوات رو میکنه...بسکه ماهی...ماه مهربونم...مهربون همیشگی دوستت دارم

خواهش میکنم عزیزم.به به پس چه مامان خوش تیپی.دستشون درد نکنه که مواظب برسام عسلی هستن.چشم حتما.منم همین طورررررررررر..منم خیلی دوست دارم عزیـــــــــــــــزم.بوس
بهار مامانه برسام
11 مهر 92 21:03
I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you

جونــــــــــــم عزیزم.منم یه دنیا دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
12 مهر 92 3:49
عزیزم خیلی ماهی دوست دارم


قربونت بشم توهم خیلی ماهی.منم دوست دارم.
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
12 مهر 92 16:09
دوست گلم منو ببخش که نتونستم زودتر بیام بهت سر بزنم

و رمز و بهت بدم

فعلا به روز نمیکنم تا سی دی بلاگ مو که سفارش دادم بگیرم اخه میخوام سی دی فقط تا اخر 24 ماهگی ایلیا جونم باشه

وقتی گرفتم با چند تا پست جدید اپ میشم اخه تو ماه زیبای مهر حسابی سرم شلوغ بود

اول اینکه یه قرار وبلاگی داشتیم با سایا جون و زینب جون( مامان امیرعلی )

دوم اینکه به جشن تولود یکی از دوستای ایلیا جون دعوت شدم

و سوم اینکه به جشن عقد هم دعوت شده ایم حالا میام و همشو نو یه دفعه اپ میکن

راستی مهمونم داشتم عمه خودم و شوهرش از همدان امده بودن خونمون بلاخره این که حسابی سرم شلوغ بود و نتونستم بیام پیشتون

سلام عزیزم.همیشه به خوشی.ممنون بابت رمز گلــــــــــم

مامان ایلیا (آرزو)
12 مهر 92 22:25
سلام راحیل جون خوبید؟ماشالا امیر حسین چه قد ناز شده کاش پیشم بود یه عالمه بوسش میکردم ببخشید خونه نبودم تلفن زده بودی رفته بودیم رامسر .ایشالا جیگر طلا زود خوب بشه .راستی عکساش خیلی قسنگ شدن مبارک باشه.حسابی ببوسش گلم.


سلام عزیزم.خوبیم ممنون.شما خوبید؟مرسی.ممنون.همیشه به سفر عزیزم.انشاالله.ممنون گلـــــــم.حتما عزیزم.
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
13 مهر 92 8:21
ممنون که به ما سر زدید. یکسالگیت مبارک. عکسها هم خیلی عالی بود.


خواهش میکنم.ممنون.مرسی
الهام مامان محیا
13 مهر 92 9:15
په نظر من کو؟؟چرا تایید نمیشه؟؟


ببخشید عزیزم.وقت نکرده بودم تایید کنم.
فرزانه مامان آرین مهر
13 مهر 92 15:47
بووووووووووووووووووووووس


قربونت بشم.بووووووووووووووووووووس
مامان اهورا
14 مهر 92 3:14
سلام...ممنون که به ما سر زدید...من با افتخار شما رو لینک کردم...شما هم اگه قابل دونستید ما رو لینک کنید...


سلام عزیزم.خواهش میکنم.شما هم با افتخار لینک شدید.اهورای خوشگلمو کلی ببوسید.
مامان اهورا
14 مهر 92 16:42
عکس ها خیلی قشنگ شدن
می دونی چرا؟؟؟!!!!!
.
.
.
.
.چون عکاس کارش و بلد بوده!!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
چون پسمل ما مثل ماه می مونه!!!!!!!!

مرسی.واقعا کارشو بلد بود و با حوصله بود.برای 6 ماهگیش که بردم یه آتلیه دیگه عکسهاش افتضاح بود اصلا خوشم نیومد و چون بیعانه زیاد داده بودم مجبور شدم چندتاشو چاپ کنم ولی اصلا ازشون خوشم نیومد.بخاطر همین دوباره با همون لباس و دستمال سرش که دوستشون داشتم با اینکه قبلا عکس گرفته بودم بازم عکس گرفتم .ممنون لطف دارید
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
14 مهر 92 23:17
عزیز دلم ممنونم بابت این که از دوستان خواستی براش فاتحه بخونن خودم فکر میکردم خصوصی زدم
اما اشکال نداره به فاتحه خوندن و فرستادن صلوات برای ارامش روح مادرم می ارزه
مرسی عــــــــــزیزم

الهم صل الا محمد وال محمد


خواهش میکنم گلم.ببخشید.منم دیدم می ارزه تایید زدم.بازم اگه دوست نداری حذفش کنم؟
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
16 مهر 92 3:19
امیر حسین جون عزیز دل خاله روزت مبارک
عزیزم امیدوارم کودک درونت همیشه زنده باشه و سر خوش
اینم یه هدیه خیلی ناقابل برای تو که عزیزی
http://www.niniweblog.com/upl/iliyaboy/13811896669.jpg


ممنون زهرا جونم.انشاالله.وای مرسی زهرایی ممنون بابت هدیه زیبات
مامان امیرعلی
5 آبان 92 0:14
ای جوونم عکسای آتلیه خیلی خوشگلن
مامان امیرحسین میتونم لینکتون کنم؟


ممنون عزیزم.باعث افتخار ماست.اما اگه میشه آدرستون رو توی یه کامنت برام بگذارید تا هم بتونم بهتون سر بزنم و هم لینکتون کنم.این چند روز نی نی وبلاگ به سختی برام باز میشه
مامان بردیا شیطون
21 آبان 92 12:26
خیلی قشنگ بودن... $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$_____________________________$$ $$_________$$$$$$$$$$__________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$___________$$$$$$____________$$ $$_________$$$$$$$$$$__________$$ $$_____________________________$$ $$_____________________________$$ $$______$$$$$_______$$$$$______$$ $$____$$$$$$$$$___$$$$$$$$$____$$ $$___$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$___$$ $$___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___$$ $$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$$$$$________$$ $$__________$$$$$$$$$__________$$ $$___________$$$$$$$___________$$ $$____________$$$$$____________$$ $$_____________$$$_____________$$ $$______________$______________$$ $$_____________________________$$ $$_____________________________$$ $$___$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$___$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$_________$$$$$_____$$ $$_____$$$$$$_______$$$$$$_____$$ $$______$$$$$$_____$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$$$$$________$$ $$__________$$$$$$$$$__________$$ $$_____________________________$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
فریده
12 آذر 92 3:39
سر بزن
مامان
پاسخ
عروسکهای خوشگلی بودن...