سیزده بدر دو نفر و نصفی
نی نی جون سیزده بدر ما امسال خیلی جمع و جور برگذار شد،بابا و من و تو.امسال هم ترجیح دادیم مثل پارسال سیزده رو توی یه پارک قشنگ و تمیز بگذرونیم.غذا رو توی خونه درست کردیم و ساعت 5 رفتیم پارک و نهار و میوه رو خوردیم و دیگه شما اجازه ندادی یکم بشینیم و بی تابی کردی و ما ساعت 6ونیم خونه بودیم.اینم از سیزده بدر امسال.کوتاه بود ولی خوش گذشت.راستی یه چیز دیگه،مطب دکتر شما شده واسه ما مصیبت چون مثل یه فروشگاه اسباب بازیه،میز و صندلی های کوچیکی هم داره که بچه ها تا نوبتشون بشه می تونن بازی کنن که حوصله شون سر نره،جالب اینجاست که بچه های بزرگتر از شما کلی ذوق میکنن توی مطب دکتر.خداییش دکتر هم مرد خیلی شوخ و خنده روییه و من و بابا همیشه با خنده از مطبش بیرون میایم،خلاصه کنم.هر دفعه شما از یه اسباب بازی تو مطب خوشت میاد و این بار از یهschool bus خوشت اومد و بابایی هم فرداش برات خرید و کلی باهاش سرگرم میشی و همون روز برای منم یه ادکلن خیلی خوشبو خرید، یه کادوی بی مناسبت،عاشق کادوی بی مناسبتم یعنی شوشوی مهربونم بازم بی مناسبت به فکر شاد کردن منه و بازم شرمنده این همه خوبی هاش می شم.همه ی دنیامی رضا جونم هر روز بیشتر از روز قبل دوستت دارم خدا حفظت کنه مرد خوب زندگی کوچکم.