پیشی 《1》
.نفسم،هستی من،کوچولوی شیرینم،
.چقدر لذت داره قدم زدن با تو توی هوای خوش پاییزی.اکثر روزهایی که هوا خوب باشه دوتایی میریم پیاده روی ،پارک و حسابی خوش میگذرونیم.
.حرف زدنت همچنان همون مدلیه،تعریفی نداره،تغییری نکرده! اولین کلمه ای که بعد از مامان و بابا و آب درست گفتی ،کلمه《آبی و بعدش هم پتو،البته گاهی اوقات میگی بــــتو،بَ تو.bato.بعد دایی》
.به آبنبات میگی《لوع! 》.سلام《یَح، yeah 》به امیر میگی《اَمَرْ،amar》. گاهی اوقات که بهت میگم آروم باش یا ساکت، بدتر جیغ میزنی!..
.روزی چندین بار میگی《آبه.abah》 برات آب میارم و فقط یه ذره میخوری و دوباره چند دقیقه دیگه،تکرار میکنی آبه.و تمام روز درحال تردد درفاصله آشپزخونه و جای جای خونه هستم
.یه روز که مثل اکثر روزها داشتیم میرفتیم پارک،توی مسیر مدام دنبال این بودی که پیشی پیدا کنی، کلی سرتو میچرخوندی تا یه پیشی ببینی ،بلاخره یه پیشی پیدا کردیم که داشت استخوان میخورد! خیلی ناراحت شدم از دیدن این صحنه ،چون استخوان بدجوری توی گلوش گیر میکرد و سعی داشت قورتش بده!...
.شما و پیشی مذکور...
.
.وقتی تماشای صحنه های دلخراش استخوان خوردن گربه که توی گلوش گیر میکرد تموم شد.رفتیم سمت پارک و یه مقداری بازی کردی.البته طبق معمول سرسره.تاب رو دوست نداری!
..
.
.وای که میخواستی خودتوبندازی توی این حوض! !!نمیدونی چقدر سخت بود نگه داشتنت ، دستهامو پس میزدی و جیغ میکشیدی که بپری توی آب!
.
.عاشق این عکسهای بامزه ام!( ! تار شد ولی دلم نیومد نذارمش.)
.
.خیلی بامزه ست.چه حرفه ای و جدی رفتی روی صندلیش نشستی و دسته هاشو گرفتی.دلم میخواست گازت بگیرم.
.دوست داشتن وصف کوچکی ست در مقابل حس درونم!