چهار شنبه سوری،بای بای۹۳ !
.چهار شنبه سوری امسال هم به خوبی و خوشی گذشت و خیلی برات جالب بود ،هنر نمایی ابزار الات پر نور اون شب.
خیلی با هیجان اطراف رو نگاه میکردی و صد البته تعجب!
عکس پایین، یکی از همسایه های محترم در حال اتیش زدن یک عدد دررررر!!!!!
.
.اول یکم توی تراس نظاره گر هم محله ایی ها بودیم و بعد هم رفتیم بالای پشت بوم جهت دور بودن شما از صدای ترقه ها و غیره. تا اونجا راحت منور روشن کنیم و بالن های ارزومونو بفرستیم هوا....
.
.بالن های ما، که دوتاش بابت دو ارزوی بزرگ ما بودو اولی انقدر زود رفت بالا که کلی هیجانزده شدم!
.دومی و سومی پاره بودن دومی سوخت و سومی هم با وجود پارگی که داشت بالا رفت،
.
.اینم بالن دومی که قسمت پارگیشو بابا محکم گرفت تا بالن از گاز پر بشه و بره بالا..
.
..اسمون زیبای پر از بالن...
.
.منور و رقص ملت توی کوچه با صدای بلند باند ماشین..
.
..قربون خنده های الکیت...
..
.بازی با پازل دو تکه ،که خیلی هم دوست داری،..
.
.تخم مرغ های عید که درست کردم..
.
.پیشی کوچولوی من و ماهی های عید که اولین ساله زودتر از روز عید خریدیم اونم به خاطر گل پسری..
.
.
.شمشیر بازی با ساقه کرفس خخخخخ.
..
.کفش های عیدت هر روز میپوشی و توی خونه رژه میری،
نه به اون پرو نکردن کفش هات توی مغازه و جیغ و گریه اونم توی شلوغی مغازه های خیابون بهار،که نمیگذاشتی کفش هات رو در بیاریم و به کفش هات اشاره میکردی و می گفتی خوب خوب، نه به الان که مدام توی خونه این کفش ها رو میپوشی.