امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

امیر حسین کوچولو نفس ما

بازی...

.خیلی دوست دارم رنگها رو یاد بگیری، اما دریغغغغغغ. این بار با رنگ غذا گفتم شاید رنگها رو یاد بگیری. ولی بیشتر دوست داشتی اب لیوانها رو خالی کنی. منم هرچی رنگها رو بهت معرفی کردم و غیره... کلا بی فایده بود. .گذاشتم تا جایی که بشه حسابی اب لیوانها رو خالی کنی و بازی کنی. . . . ..خمیر بازی رو روی ناخن هات فشار میدادی و میگفتی لاک! من فدات عشق لاک من. بعد هم دستهاتو به من نشون میدادی، . .اینم مدل کتاب خوندن عشقم. . .اینم اولین باره که کتابتو پاره کردی ! شب بود مدام میگفتی بو یعنی بخون ولی من یکم کار داشتم و گفتم صبر کن چند دقیقه دیگه ،که دیدم کتابتو پاره کردی!!!!  . . ...
5 فروردين 1394

جشن سال نو!

.از وقتی به دنیا اومدی اصلا ماه اسفند  رو دوست ندارم.مخصوصا شب عیدشو. .اولین اسفند عمرت ۶ ماهه بودی و هنوز گریه ها و کولیک ادامه داشت و ۲۹ اسفند به اوج خودش رسید و از ۵ عصر تا ۱۱ شب جیغ میزدی همراه با گریه های وحشتناااااک و هیچ رقمه ساکت نمیشدی و اخر شب هم مویرگ چشمت پاره شد از گریه و چشمت خیلی قرمز شد. .دومین اسفند هم شب چهار شنبه سوری دستت در رفت و جیغ و گریه هایی که قطع نمیشد و شب عید یه بالا اوردن وحشتناک که کلی بیچارم کرد... .امسال هم با تمام مراقبت ها توی کل پاییز و زمستون که مواظب بودم مریض نشی.آخر اسفند پیروز میدون بود و یه ویروس مهمون جسم نحیفت شد و تب و بیرونروی وزن کمت رو بیشتر کم کردو تنفر منو از اسفند بیشتر ! .اسمتو...
26 اسفند 1393

ولنتاین ۹۳

  ... فروغی چه زیبا می گفت : اگر یاد کسی هستیم این هنر اوست نه هنر ما.....!  چقدر زیباست کسی را دوست بداریم نه برای نیاز  نه از روی اجبار  ونه از روی تنهایی  فقط برای اینکه  ارزشش را دارد  .. . . چند روز قبل از ولنتاین این میز رو برای بابا چیدیم و سورپرایزش کردیم و کلی خوش گذشت... ..اینجا بهت گفتم دست نزن،بذار عکس بگیرم بعد بخور،شما هم دست به سینه شدی عسلم.. .   . . . .درختچه شکلاتی... . .کیک سورپرایز، با پولهای رول شده زیر هر طبقه! که حسابی بابا رو غافلگیر کرد،چاقو رو دادم بهش که کیک رو برش بزنه اما هرکاری کرد چاقو توی کیک نرفت،گفت چی پختی راحیل اینکه س...
24 اسفند 1393

خوشمزه ها

سلام به روی ماه گل پسری و دوستهای ماهم. .این روزها شدیدا منتظر سی دی بلاگم که دوماهه همچنان به دستم نرسیده و هرچی تلگراف به مدیریت میزنم پاسخگو نیستن!!!. .موهای وروجکم رو کوتاه تر کردم.هم بامزه شده،هم دلم برای موهای بلندش تنگ شده.تا موهاش بلند تر نشه دوست ندارم عکسشو توی وبش بذارم.. .. .از وقتی موهاشو کوتاه کردم چهره ش بچه سال تر میزنه و توقع ام ازش کمتر شده.. .. .عاشق کلمه های درهم و برهمشم که گاهی با خودش مرور میکنه.اما هر بار که دوربینو میارم که فیلم بگیرم فوری تغییر پوزیشن میده... .شماره چند تا از دوستهای دوران دبیرستانمو پیدا کردمو حسابی در حال گفتمانیم و مثل همون وقتها با حرفهامون از سر و کول هم بالا میریم.قهر میکنیم، آشتی می...
4 بهمن 1393
1186 10 36 ادامه مطلب

یلدا ۹۳

دو  قدم مانده که پاییز به یغما برود  این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود  هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد......  دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟  گله هارابگذار!  ناله هارابس كن!  تابجنبيم تمام است تمام!!  مهرديدي كه به برهم زدن چشم گذشت....  ياهمين سال جديد!!  بازكم مانده به عيد!!  اين شتاب عمراست ...  من وتوباورمان نيست كه نيست!!  زندگي گاه به كام است و بس است؛  زندگي گاه به نام است و كم است؛  زندگي گاه به دام است و غم است؛  چه به كام و چه به نام و چه به دام...  زندگي معركه همت ماست...زندگي ميگذرد...  زندگي ...
6 دی 1393

گیسو کمند!

سلام به عسل شیرینم. سلام به دوستهای ماهم. گل پسری موهات دیگه خیلی بلند شده بود و داشتی شبیه جادوگرا میشدی!نمیگذاشتی شونه بزنم برات،منم موهاتو کوتاه کردم.خخخخخ ترسیده بودی اما کلی با هیجان و خنده باهات حرف زدم و هر دسته کوچیکی که قیچی میکردم  نشونت میدادمو بهش دست میزدی و میخندیدی ،منم از خوشگل شدنت تعریف میکردم... .اینم گیسو کمند من..... بقیه ادامه مطلب.... . .این هم موهایی که قیچی کردم... . .شدی این شکلی.... . .اینم بعد حموم، خوشگیلی،موشگیل..... . . .   ...
3 دی 1393